جنگ روميان
عمر درباره جنگ با روميان از حضرت اميرالمومنين عليه السلام نظريه خواست. آن حضرت به او فرمود: خداوند ضامن شده حوزه و حدود مسلمانان را نگهدارى كند، و عيوب آنان را بپوشاند، و آن خدايى كه مسلمانان را زمانى كه اندك بوده اند يارى نموده، زنده است، و هرگز نمى ميرد. تو اگر خودت به جانب دشمن حركت كنى و در جنگ مغلوب گردى، براى شهرهاى دوردست مسلمانان پناهى نمى ماند "براى جلوگيرى از فتنه و فساد". صلاح اين است كه مردى دلير و آزموده به طرف دشمن بفرستى و سپاهيانش را نيز از رزمندگان صبور و با استقامت و شكيبا و موعظه پذير انتخاب كنى، پس اگر به يارى خداوند بر دشمن پيروز شدند و آرزوى تو برآورده شده و اگر شكست خوردند باز هم اهميتى ندارد؛ زيرا خودت به عنوان پناهگاه و پشتيبان مسلمانان زنده خواهى بود. [ نهج البلاغه، در ضمن خطبه 130. ]اسيران عراقى
عمر تصميم گرفته بود اسيران عراقى را بفروشد. حضرت امير عليه السلام به وى فرمود: اينها براى شما مال و ثروتى هستند كه ديگر بمانند آن نخواهند يافت، اگر آنان را بفروشيد افرادى كه پس از اين مسلمان مى شوند از آنها بهره اى نخواهند داشت.عمر گفت: پس چه كنم؟على عليه السلام فرمود: آنها را بگذار تا براى مسلمانان شوكتى باشند. عمر از تصميم خود برگشت. و آنگاه آن حضرت به عمر فرمود: هر اسيرى از اين اسيران كه مسلمان شود سهم من از او آزاد است. [ مناقب، سروى، ج 1، ص 498. ]