پرسشهاى عمر از على - قضاوتهای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قضاوتهای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) - نسخه متنی

محمدتقی شوشتری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


پرسشهاى عمر از على

روزى عمر به حضرت امير عليه السلام رسيد و گفت: يا اميرالمومنين! پرسشهايى چند در نظر داشته ام و فراموش كردم كه آنها را از رسول خدا صلى الله عليه و آله بپرسم آيا شما پاسخ آنها را مى دانيد؟

على عليه السلام فرمود: سوالات خود را بگو.

عمر: گاهى انسان چيزى در خواب مى بيند و وقتى كه بيدار مى شود اثرى از آن نمى يابد، و گاهى با كسى برخورد مى كند و بدون سابقه او را دوست مى دارد. و برعكس، گاهى هم با افراد ناشناسى دشمن است و گاهى هم چيزى مى بيند و يا مى شنود و مدتها آن را بخاطر دارد و گاه احتياج، آن را فراموش مى كند و باز در غير وقت حاجت يادش مى آيد.

اميرالمومنين عليه السلام در پاسخش فرمود: اما سوال تو از خواب؛ خداوند در قرآن مجيد مى فرمايد: "الله يتوفى الانفس حين موتها والتى لم تمت فى منامها فيمسك التى قضى عليها الموت و يرسل الاخرى الى اجل مسمى" [ سوره زمر، آيه 43. ] خداوند جانها را در وقت مردن، و نيز جانهاى آنان كه نمرده اند در خواب از بدنها مى گيرد، پس از آن نفسى را كه خدا حكم به مردن او كرده او را نگه مى دارد و آن نفسى را كه اجلش نرسيده به بدن خود تا اجل و موعد معينى مى فرستد.

آنگاه فرمود: خواب شبيه مرگ است، پس آنچه را كه انسان به هنگام تحليل و جدا شدن روح از بدن ببيند راست و از ملكوت است. و آنچه را كه در موقع بازگشت روح ببيند باطل و از رنگهاى شيطان است.

و اما سوال تو از دوستى و دشمنى با عدم سابقه؛ خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از بدنها آفريده و آنان را در هوا و فضا سكونت داده است، پس ارواحى كه در آنجا با يكديگر انس و الفت داشته اند اينجا نيز با هم مانوسند، و ارواحى كه در آنجا با هم دشمن بوده اند اينجا نيز با هم دشمنند.

و اما سوال تو از ذكر و فراموشى؛ هيچ قلبى نيست مگر اينكه داراى پرده و پوششى است، پس هرگاه قلب در زير آن پرده نهان باشد آنچه را كه ديده و شنيده فراموش مى كند، و هرگاه پرده كنار رود آنچه را كه ديده و شنيده يادش مى آيد.

عمر گفت: راست گفتى، خدا مرا زنده نگذارد و نه در شهرى باشم كه تو در آنجا نباشى. [ عجايب القضايا، قمى، ص 103، حديث 172. ]

سوال ابن كوا

ابن كوا از حضرت امير عليه السلام پرسيد؛ آيا خداوند پيش از حضرت موسى عليه السلام با كسى از مردم سخن گفته است؟على عليه السلام به او فرمود: بله، خداوند با همه كس از خوب و بد سخن گفته و آنان نيز به او پاسخ داده اند، اين جواب بر ابن كوا گران آمده و معنايش را نفهميد. پس گفت: چطور خدا با همه سخن گفته و آنان نيز به او پاسخ گفته اند؟

امام عليه السلام به وى فرمود: آيا قرآن نخوانده اى كه خداوند به پيامبرش مى فرمايد: "واذ اخذ ربك من بنى آدم من ظهورهم ذريتهم و اشهدهم على انفسهم الست بربكم قالوا بلى".

ياد كن اى پيامبر! زمانى را كه بيرون آورد پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهاى ايشان يعنى از صلابتشان نسل ايشان را و گواه گردانيد آنها را بر خودشان و به آنان گفت: آيا پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى، تو پروردگار ما هستى.

پس بنابراين خداوند با تمام بنى آدم سخن گفته و ايشان نيز به او جواب داده اند. و در جاى ديگر دارد كه آنان در "عالم ذر" به خداى خود پاسخ مثبت گفته و خداوند به ايشان فرموده: منم خداى يگانه، و منم بخشنده و مهربان. [ خصائص، سيد رضى، ص 63. ]

/ 270