علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
نتيجه به تناقض بيانجامد)، و نه تصوري اشراقي دارند (كه به «وحدت وجود»، گراييدهباشند كه آن هم در درون خود، متناقض است) ؛ بلكه نظريهاي همچون نظريه «شلينگ» دارند. ميگويند: «همچنانكه ذهن تصور كننده، ظرف تصورات است، خدا هم ظرف جهان است و جهان، همچون تصور خدا است»؛ چون پولس قديس چنين گفته است.ولي ما در ضمن مباحث كتاب گفتيم: تصوري كه نظريه شلينگ ميباشد، گرچه نسبت به تصورات گذشته از همه بهحق، نزديكتر است؛ اما چنين تصوري هم در عين حال، خطا است. زيرا ما مظروف خدا نيستيم و خدا ظرف جهان نيست». گرچه خدا به همه جهان، نزديكتر است از ذهن به تصورات. ذهن انديشنده بر تصورات خود، مسلط است. وجود تصورات در هر لحظه به وجود موجود انديشنده، بستگي دارد. اين در حالي است كه وابستگي مخلوقات به خدا حتي از اين هم بيشتر است؛ اما در عين حال، «چون خدا خالق جهان و حتي خالق زمان و مكان است، عقلاً ممكن نيست خود، در داخل زمان و مكان باشد»؛ يعني ممكن نيست همچون موجودات مكاني و زماني، ظرف يا مظروف چيزي باشد، همچنانكه سيد الموحدين آقا اميرالمؤمنين درباره تصور صحيح و مفهوم صحيح درباره خدا فرمودهاند:لا ان الاشياء تحويه فتقلّه او تهويه و... ليس في الاشياء بوالج و لا عنها بخارج. .. لا يكون بينها و بينه فصل و لا عليها فضل فيستوي الصانع والمصنوع. ... و هو الظاهر عليها بسلطانه وعظمته و