علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ميان علم حضوري (=علم شهودي بيواسطه) با علم حسي فرقي، قائل نيست.علم حسي، دربارة، چيزي است كه خارج از ذهن است. همچون محسوسات حواس پنجگانه كه علاوه بر آنكه در خارج از ذهنند خارج از بدن هم هستند؛ يا همچون احساس گرسنگي، سيري، تشنگي، و عدم تشنگي و. ... اين چيزها در عين اينكه در خارج از ذهن است، اما داخل بدن است. ذهن با واسطه احساس، از وجود آنها آگاه ميشود؛ البته در چنين علمي كه از طريق حواس به ذهن وارد ميشود امكان خطا هم هست، مثلاً ممكن است بياباني كه از دور ميبيند و به دليل تابش آفتاب، بسيار گرم شده و حرارت از آن بلند ميشود را آب ببيند و خيال كند آنجا آب است، در حاليكه سراب است. يا دسته قاشقي كه نيمي از آن درون آب قرار گرفته است را شكسته ببيند؛ در حاليجكه قاشق نشكسته است، بلكه اين به دليل شكست نور است؛ يا ستارگاني كه كرات بسيار بزرگي هستند، اما چون خيلي دورند آن ها را از خورشيد و ماه هم كوچكتر بيند در حاليكه ممكن است، مليونها برابر خورشيد و ماه باشند.يا ممكن است به دليل سحر يا جنون، انسان چيزهايي را احساس كند و ببيند، در حاليكه واقعاً چنين چيزهائي در خارج وجود نداشته باشد؛ چنانچه در رؤيا چنين احساساتي براي انسان رخ ميدهد در حالي كه رؤيا و خيالي بيش نيست.حتي نسبت به احساس هاي درون بدن، همچون گرسنگي و تشنگي كه احساسي دروني بدن است. ممكن است انسان به دليل مريضي احساس گرسنگي يا تشنگي كند، در حاليكه شكم او پر از ماكولات است و بالعكس.