علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آنان، آنها را رد نمود. بايد با بيان علمي پاسخ داد.در مناظره مزبور ابتدا سقراط ميگويد: جناب تئودوروس اگر شناخت، منحصر به حس است و واقعيت براي هر كس يك جور است، پس چرا بايد كتاب پروتاگوراس را بخوانيم تا از او بياموزيم؛ چرا كه هركس نزد پروتاگوارس، براي خود دانشمند است. بنابراين شناخت هر كس تنها براي خودش حقيقت است.ثانياً آقاي تئودوروس آيا شما ميدانيد كه بر مبناي حرف پروتاگوراس، در رياضيات، نتيجه 2×2 براي يك نفر پنج ميشود و براي شخص ديگر مثلاً چهار؟! آري، بعضي از مسائل حسي همچون احساس گرما که علت آن، مثل «دما»، خارجي است اما معلول آن که احساس گرما باشد موجودي مادي خارجي نيست، بلکه مربوط به درون است، همچون احساس سرما و گرما، (همانطور كه پروتاگوارس ميگويد)، نسبي است؛ اما بعضي ديگر از مسائل حسي و تجربي چنين نيست؛ مثل علت و معلولهاي طبيعي كه «علت و معلول»، هر دو، موجودي خارجي هستند هرگز نسبي نيست بلکه مطلق است.مثلاً مردم به كسي مراجعه ميكنند كه از همه داناتر و اعلم است در کشاورزي و صنعت و درمان بيماري اگر علم هيچ كسي براي ديگري معتبر نيست، پس چرا مردم نزد مهندس و پزشک ميروند. لذا معلوم ميشود كه برخي از علوم تجربي هم، مطلق است، نه نسبي، در نتيجه براي همه به يك شكل، معتبر است.شايد مقصود سقراط اين باشد كه چيزهاي مادي خارجي دو قسمند و به دو شكل اثر گذارند: 1- يك قسم تأثيري در