علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اثبات خدا شود. ايشان از راه حساب احتمالات پيش ميرود. ميگويد: هر چه ساختمان چيزي پيچيدهتر باشد، احتمال تصادفي بودن آن، كمتر ميشود و انسان، آن احتمال خيلي كم را ناديده ميگيرد و به ?آن عمل نمينمايد. انسان به آن طرفي كه بيشترين احتمال را دارد يقين، اطمينان و عمل ميكند. البته اين يقين، يقيني كه احتمال خلاف آن، صفر باشد، نيست؛ اما احتمال خلاف آن، نزديك به صفر است.آقاي سروش(1) در مكتوبات و سخنرانيها، اين را رد نمودهاست. و ميگويد: «ازآنجا که عقلاً احتمال خلاف در واقع هست، پس احتمال تصادف صفر نيست؛ لذا هنوز احتمال خلقت تصادفي وجود دارد. و اين شيوة مرحوم صدر از حيث روانشناسي خوب است، اما از نظر فلسفي پذيرفته نيست. چون باز عقلاً احتمال تصادف وجود دارد».شهيد صدر ميخواهد بگويد: هر چه تجربه، تكرار شود، ميزان احتمال و گمان افزايش مييابد تا به مرز يقين عرفي برسد.پس ارسطو، هيوم و مرحوم شهيد صدر، مبناي عليت را استقرار ميدانند؛ ولي هر كدام به گونهاي مخصوص بهخود استدلال ميکنند. به طور کلي، تجربي بودن قانوني عليت، موجب درست شدن امر اثبات «خدايناديده»، نميشود. زيرا در نهايت آن طوريجكه هيوم و... ميگويند ما در علوم تجربي تكرار را ميبينيم، و استقراء داريم ولي در مورد «خلقت جهان توسط خدا»، يك بار هم اين خلقت را نديديم.