علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
پس شناخت خدا از طريق حس، نه ممکن است و نه قابل اعتماد است.در نتيجه، اديان و يا افرادي که مدعي ديدن خدا و يا مدعي احساس دروني نسبت به وجود خدا هستند و آنرا يک نوع تجربه ديني ميدانند گفتاري خلاف حکم صريح عقل است زيرا که عقل، هرگز شناخت حسي را نسبت به خدا ممکن نميداند و نه قابل اعتماد. علاوه بر انكه شناخت حس شناخت با واسطه است و امكان خطاء دارد و دليل بر وجود خدا نميشود.همچنانکه ادعاي علم حضوي و بي واسطه انسان نسبت وجود خدا که در اعلي درجه تباين با وجود انسان است و چنانچه گذشت هيچ سنخيتي ميان وجود خالق و مخلوق نيست و در دسترسي ذهن محدود انسان نيست ادعائي خلاف عقل ميباشد.خداوند چنانچه جان لاک و بلکه هر عاقل اي، متوجه است معلوم به علم حصولي حسي نيست همچنانکه معلوم به علم حضوري و شهودي بي واسطه نيست و تنها معلوم به علم استدلالي عقلي است و بس.ادعاي تجربه ديني به معني تجربه وجود خداوند، ادعائي کاذب و نامعقول است که اينک به عنوان تجربه ديني در غرب و کشف شهودي عرفاني در شرق، مطرح است، و انسانهاي کم فکر آنها را چه بسا باور ميکنند.امام صادق (ع) ميفرمايد تنها بکمک عقل است که خداوند شناخته ميشود ـ بها تجلي صانعها للعقول ـ اثبات خدا و اثبات حقانيت دين الهي نيز تنها از طريق برهان عقلي، ممکن است و از اوصياء رسول خدا (ص) هم وارد شده است که خداوند دو حجت بر بندگان دارد: يکي عقل است که حجتي، دروني است