علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دين از منظر «آورندگان دين» ميتواند از هم کاملاً جدا باشد و شناخت دين از ديدگاه «انگيزه پيروان» با شناخت دين از منظر «انگيزه آوردندگان دين»، مستقل است حتي ميتوان پذيرفت که صاحبان دين با ايجاد اعتقاد به جهان آخرت و بهشت و دوزخ مسلماً خواستند که بر اراده پيروانشان تاثير بگذارند حال چه در جاي خودش ثابت شود که جهان آخرت واقعاً در آينده خواهد بود يا نخواهد بود اما اينکه آورندگان دين با قرار دادن ايمان به خدا و آخرت ميخواهند بر رفتار نوع بشر و رفتار پيروانشان تاثير بگذارند هيچ شکي نيست چه اين پيروان همچون اکثريت عوام آنها تنها بخاطر منافع شخصي يعني جلب منافع خويش و دفع ضرر و خطر به آن پيوسته باشند و يا همچون بعضي از فيلسوفان و عقلاي بشر بخاطر واقعيت دانستن و معقول و مستدل دانست بعضي از اين اديان به آن ايمان آورده باشند که کم هم نيستند در ميان فيلسوفان کسانيکه واقعاً به خدا و قيامت ايمان آوردند و آنرا معقول و قابل اثبات ميدانستند و اينک هم بعضي از آنها چنين ميدانند.خلاصه اينکه نقد و بررسي دين در ديدگاه فرويد تنها از «منظر انگيزه پيروان دين» است. آنهم ديني همچون «مسيحيت» و امثال آن و بالاخص با «گرايش صوفيانه» و انزواطلبانه از دنيا که البته ديدگاه فرويد در تعريف دين ازمنظر انگيزه پيروان تنگ نظرانه تر از ديدگاه هيوم بود که به ديدگاه فيلسوفان متدين هم توجه داشت و توجهاش تنها منحصر به ديدگاه عوام الناس نبود.