علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
به محک تجربه آزموده شود به بداهت عقل، مسلم تقلي گردد.اگر واجب الوجود نباشد هيچ چيز، تغيير نمييابد».(سارتر در پاسخ به اين استادان فرانسوي مدعي اصول ثابت اخلاقي ميگويد:) «اگزيستانسياليسم بر عکس، معتقد است که نبودن واجب الوجود، امري راحت بخش نيست، زيرا نبود آن، امکان يافتن هرگونه ارزش از ميان ميرود.ديگر نميتوان در اين قلمرو، نيکي ماقبل تجربي يافت.ديگر در هيچ جا نوشته نشده که نيکي وجود دارد. نوشته نشده که بايد شرافتمند بود، که نبايد دروغ گفت».(1)نقد ما بر سارتر ـ اين است كه مسئوليت بدون اصول حقوق، معني ندارد:اما اين ادعاي ديگر سارتر که ميگويد: «چون انسان آزاد است مسئول رفتار و روش خود است». به اين معني که اين کار را چون من با کمال آزادي کردم من خالق عواقب آن کار هستم و پاسخ گو در مقابل آثار و لوازم کاري را که اختيار کرده ام. و مسئوليت به اين معني خالقيت، لازمه اعتقاد به اختيار و آزادي دروني انسان است اما مسئوليت بمعني حقوقي و وظايف عقلي مثلاً به اينکه فايده يا ضرر نتيجه كارم را خودم بايد بپذيرم و يا اينكه چون اين فرزند را من به دنيا آورده ام حق حضانت آنهم با من است که مادر اين نوزاد هستم و نيز نگهداري و نظافت و حفاظت از آن هم وظيفه من است اين همان «حقوق طبيعي» و رفتار عقلاني است که آزادي را