علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
همچنانکه شناخت انسان از خودش و يا شناخت هر موجود آگاهي، (چه انسان و يا حيوان) از خودش، هيچ ربطي به مسئله تفسير و تاويل ندارد هر «فرد موجود انديشنده» از «وجود خود»، آگاهي دارد حتي نوزاد و لذا در مقابل اعمال ديگران، عکس العمل نشان ميدهد گرچه کلام هيچکس را نميفهمد حتي کودکان هم وجود خود را درک ميکنند حتي قبل از آنکه کلام ديگران را بفهمند حتي کودکان وقتي.گادامر و پديدار شناسي: «وقتي چيزي را ميفهميم، در واقع به تصويري که از آن چيز، داريم معنايي را نسبت ميدهيم که دقيقاً (1)در خود آن تصوير، وجود ندارد.»
«مفسر پيش از آنکه بخواهد بر شيء مورد نظر، پرتوي از معني بافکند خود در يک موقعيت و زمينه خاص جاي گرفته و به آن شيء از منظر خاصي، مينگرد و به نحوي خاص آنرا درک ميکند».(2)گادامر تقابل ميان عقل و سنت را بي معناي ميداند که از شير گرفته شده اند باز خودشان را ميشناسند و در مقابل ديگران از خود عکس العمل ارادي نشان ميدهند حتي اگر کلام ديگران را نفهمند زيرا «اولين شناخت» موجود انديشنده، حتي حيوانات وجود خودشان است که آنرا بي واسطه ميشناسند سپس وجود اشياء خارجي که آنها را از طريق حواس پنجگانه، بوجود آنها ميرسند و بحث درباره شناخت