علم، عقل، دین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علم، عقل، دین - نسخه متنی

سید محمدرضا علوی سرشکی؛ مقرر: سیدعباس طباطبائی فر؛ ویراستار: سید محمدرضا حسن زاده طباطبائی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصداق آن كلمه اسمي ديگر است. «حروف»، به اين صورت، اتحاد مفهومي يا مصداقي را ميان معاني اسمي، بيان مي‌كنند، مثلا در جمله«زيد في الدار»، کلمه «في» دلالت مي‌كند بر اين كه ما بعد «في»، ظرف براي ما قبل «في»، است. يعني زيد مصداق مظروف<دار> است. به عبارت ديگر: دار كه بعد از كلمه <في> آمده است، ظرف است براي زيد كه قبل از كلمه<في> آمده است.

اگر معناي حرفي، اين است كه گفته شد، يعني بيان اتحاد مفهومي و مصداقي، نتيجةً مصداق با طبيعي، يك وجود دارد و ميان طبيعي و مصداق، در خارج، هرگز وجود رابط نمي‌خواهد؛ زيرا وحدت وجود طبيعي و مصداقش در خارج، خود به خود، حاصل است و نياز به وجود سومي به نام وجود رابط در خارج ندارد تا با هم يكي شوند؛ بلكه يكي هستند و تنها در ذهن نياز به معني حرفي دارند تا اين وحدت را برساند. پس معناي حرفي را «موجودي» در خارج دانستن، غلط است. مثلا حرف «است» بيانگر اتحاد مفهومي ميان مبتداء و خبر يا بيان مصداق بودن يك مفهوم اسمي، براي مفهوم ديگر اسمي است. مثال‌هاي ديگر از قبيل: مصداق مظروف بودن آب نسبت به كوزه، در جمله آب در كوزه است، يا مصداق مبدأ شروع بودن تهران، براي مسافرت به مشهد، در جمله از تهران به مشهد مسافرت كردم، يا مصداق منتهي بودن كلمه‌اي كه حرف تا قبل از آن آمده است، مثل «تا مشهد و...»، توسط كلمه‌هاي في (=در) و كلمه من (=از) و كلمه علي (=بر) و كلمه الي (=تا) .

چون ارسطوئيان درست، متوجه معناي حرفي نشده‌اند، علاوه بر وجود جوهر و عرض

/ 396