علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بودن>، ذات سقف را براي كسي روشن نميكند. يا عنوان <علت و معلول> چيزي نيست كه در خارج ما به ازاء داشته باشد. اگر در خارج ذهن، چيزي ماهوي همچون انسان و حجر و.... نباشد، نميتوان گفت چه چيزي علت چه چيزي است. اين مفاهيم خود حاكي از خارج نيستند؛ بلكه حاكي از چيزي هستند كه شما در «مقايسه» ميان چند چيز در ذهن خود ساختهايد. پس شرط مفاهيم انتزاعي و معقول ثاني فلسفي، اين نيست كه ما به ازاء خارجي داشته باشد؛ ولي بايد منشاء انتزاع داشته باشد. عنوان «ماهيت» كه بر مقولات مختلفي همچون جوهر و عرض صادق است، مفهومي تحليلي و انتزاعي است و حاكي از وحدتي واقعي ميان جوهر و عرض نيست.عنوان «موجود» هم كه بر تمام موجودات خارجي صادق است، عنواني مقولي نيست و حاكي از وحدت واقعي ميان موارد آن نيست؛ بلكه تنها در خارج منشاء انتزاع دارد.منشاء انتزاعش نيز تنها اين است كه تمام موجودات خارجي، موضوع براي محمول موجود قرار ميگيرند. به عبارتي همه آنها خارجيت دارند. همين كه خارجيت دارند، منشاء انتزاع است براي حمل عنوان موجود بر آنها و عدم آنها رفع شده است. كاه و كوه و انسان و فرشته كه در خارج موجودند و خداي متعال، همه وجود خارجي دارند، مفهوم ذهني نيستند. در اين جهت همه اشتراك دارند. اما اين اشتراك يك وجود شخصي واحد را اثبات نميكند. آقاي مصباح حفظه الله نيز در تعليقه(1) اين را متذكر شده است كه اين