وحدت وجوديها اشکال ميکنند: اگر وجود ممكنات غير از وجود واجب باشد، آيا براي خدا محدوديت به وجود نميآورد؟ آيا اينها واجب را محدود نميكند؟
جواب
در صورتي چنين ميشود كه «وجود واجب» و «وجود ممكن»، در عرض (در رديف) يكديگر باشند؛ يعني در يك رديف باشند. هم رديف باشند. اما اگر در عرْض هم (در رديف هم) نباشند، كه واقعاً همه در عرْض هم (در رديف هم) نيستند؛ بلكه موجودات ممكن، در طول وجود خداوندند. معلول و مخلوق خدا هستند؛ يعني در رتبه و رديف بعد، قرار دارند. پس غيريت وجود ممكنات با وجود واجب، هرگز نقطهاي از وجود واجب را كم نميكند. در نتيجه هيچكدام از شواهد و دلائلي كه وحدت وجوديها بر وحدت وجود آورده بودند، درست نيست. نظريه وحدت وجود، نظريهاي باطل و در درون، چنانچه توضيحاش قبلاً گذشت، متناقض است.1 -. ..فكذلك هداني ربي بالبرهان النير العرشي، الي صراط مستقيم، من كون الموجود والوجود منحصرا في حقيقة واحدة شخصية لا شريك له في الموجودية الحقيقية؛ ولا ثاني له في العين، و ليس في دار الوجود غيره ديار؛ و كلما يترااي في عالم الوجود إنه غير الواجب المعبود فانما هو من ظهورات ذاته، و تجليات صفاته التي هي في الحقيقة عين ذاته...اسفار، ج2، فصل 25،ص292.2 - اعلم ان واجب الوجود، بسيط الحقيقة، غاية البساطة؛ و كل بسيط الحقيقة كذلك. فهو كل الاشياء، فواجب الوجود كلُ الاشياء، لايخرج عنه شي من الاشياء، اسفار، ج2، بسيط الحقيقة كل الاشياء، فصل 34، ص368.