علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ميشود، اين است كه ايشان نيز از مخالفان «وحدت وجود»، و نيز مخالف نظر آنان كه مخلوقات را داخل خدا ميدانند، بوده است.خدا، خالق «جهان و زمان و مكان» است و فوق همه آنها؛(1) زيرا نميتواند خالق مخلوقات، خودش داخل مخلوقاتش باشد.خدائي كه از طريق ايجاد صدا با موسي تكلم كرد و با وحي با ساير انبياء، ممکن نيست همان خداي ارسطو باشد. خداي ارسطوئي تنها خالق محرك اول يا تنها خالق صادر اول است. لذا خداي ارسطو، نميتواند با بندگان مستقيما تكلم كند. خداي حقيقي، خداي وحدت وجوديها و اشراقيان و افلاطونيان هم نيست. چرا كه «خداي وحدت وجوديها» در خود، تناقض دارد. تصور ارسطويي و افلاطوني نسبت به خدا همانقدر، متناقض است كه تصور عوام در خود، متناقض است، وقتي عوام، خدا را به كسي تشبيه ميكنند كه همچون انساني در آسمان بر عرش نشسته و محتاج مكاني است كه خود آن را خلق كرده.(2)