بسم الله المتجلى لخلقه بخلقه و الظاهر لقلوبهم بحجته در تدوين رساله حاضر علاوه بر تحقيق در باره مساله تجلى و ظهور درمكتب عرفانى ابن عربى و فروعات و قواعد آن به عنوان اساس بحث و يكى ازمحورى ترين نظريه هاى مكتب عرفانى او (در كنار اصل وحدت شخصى وجود)،سعى بر اين بوده است كه اهداف ذيل نيز مورد توجه قرار گيرد: 1. ارائه سيمايى كلى از جهان بينى توحيدى و خدا محورى عرفانى در موردحق تعالى، جهان و انسان و ارتباط مابين اين سه در پرتو نظريه تجلى وظهور. (1) 2. ارائه رهيافتى به احاديث اهل بيت - عليهم السلام - در قالب بيان شمه اى ازمعارف عرفانى شيعه در پرتو مباحث و فصول مختلف كتاب. 3. ارائه بازتابى از معارف عميق عرفانى اسلام كه در ادبيات و فرهنگ و زبان فارسى شكل گرفته، به نحوى كه گاه اين ادبيات به صورت دقيقترين ترجمان افكار و انديشه هاى مذكور در آمده است. 4. تبيين اهم مصطلحات عرفان نظرى و قواعد آن، در قالب اجزاى يك طرح كلى در پرتو اصل وحدت وجود و نظريه تجلى و ظهور (نه به صورت تعاريفى گسسته و مفاهيمى جدا از يكديگر). 5. بالاخره بيان اجمالى مواردى كه قدرت نظريات عرفانى را در حل مشكلات و شبهات فكرى، فلسفى و فرهنگى بشر، اعم از مشكلات ريشه دارفكرى يا شبهات معاصران - باز مى نماياند (اين امر به اجمال و گاه در پاورقيهامطرح شده است). 6. در باره اهميت موضوع كتاب در متن مباحث به تفصيل توضيح داده ايم، امادر اينجا بدين نكته اشاره مى كنيم كه اغلب متتبعان و محققان آثار ابن عربى براهميت اساسى و محورى مبحث «تجلى » در جهان بينى وى تاكيد نموده اند (2) ، يكى از ايشان در اين زمينه چنين آورده است: «در واقع، مفهوم تجلى در جهان بينى ابن عربى نقشى بسيار اساسى ايفامى كند; همه افكار او در مورد ساختار وجودى عالم به همين محور بازمى گردد... هيچ كدام از بخشهاى جهان بينى او بدون ارجاع به اين مفهوم بنيادى ومحورى قابل درك نيست و در يك كلام مى توان گفت: فشرده و عصاره وخلاصه فلسفه او نظريه تجلى است.» (3) 7. نكته ديگر آن كه محور طرح و تبيين مسائل مورد بحث در اين تحقيق،مبانى عرفان نظرى مكتب محى الدين ابن عربى (شامل آراى خود وى و تابعان وشارحان او) است، همچنين در مواردى مباحثى از حكمت متعاليه از آن حيث كه تمهيدگر و زمينه ساز طرح استدلالى مباحث عرفانى مورد نظر بوده، مطرح شده است. 8. بديهى است كه نقائص هر تاليف و تصنيفى به عهده مؤلف و مصنف آن است، اما اگر حسنى در اين كتاب مشاهده شود، در درجه اول وامدار عنايات وتعليمات استاد كامل و عارف واصل، مرحوم آيت الله العظمى نجابت شيرازى -اعلى الله مقامه - است، هر چند كه غالبا دم گرم ايشان با آهن سرد اين حقير - به عنوان كوچكترين شاگرد ايشان - مواجه بود، اما خاطره درسهاى فلسفى و عرفانى آن گرامى كه از قال و مقال فراتر رفته، همواره با ذوق و حال توام بود، فراموش ناشدنى است و آثار ايشان بى شك منبع جوشانى براى استفاضه و تفهم حقايق خواهد بود. شيوه آن مرحوم استفاده بى تكلف و تصنع و در حد لزوم ازره آوردهاى علوم رسمى حوزه، بدون تكيه بر اصطلاحات مغلق و رهزن و ايضاح مشكلات و غوامض در قالبى شيرين و سهل و در عين حال، دقيق بود كه در يك كلام «به تاييد نظر، حل معما مى كرد» و قصد ايشان تنها القاى معارف و حقايقى بودكه خود به عين اليقين و حق اليقين ذوق نموده بودند. آثار علمى و عملى به جا مانده از آن مرحوم، از جمله كتب و حوزه علميه ايشان، حدود توفيق عظيم ايشان را در احياى معارف الهى مى نماياند. در اين مقدمه فرصت بسط مقال نيست و بايد دم فرو بست، چرا كه: يك دهان خواهم به پهناى فلك تا بگويم شرح آن رشك ملك اعلى الله مقامه و حشره مع حبيبه مصطفى و آله الاطهار عليهم الصلوة وعليهم السلام. 9. اين كتاب (4) مشتمل بر يك مقدمه (در مورد ضرورت بحث و تاريخچه ونيز اصول موضوعه و مبادى تصورى و تصديقى مورد نياز بحث) و هفت فصل(شامل اثبات تجلى و نفى عليت به معناى متعارف; دفع شبهات قول به تجلى;قواعد مبحث تجلى و نظام مظهريت; تجلى و اسماى حق; تجلى و اعيان ثابته; نظام مظهريت در بينش عرفا و پيامدهاى فلسفى و كلامى نظريه تجلى) و نيز ضميمه اى(در مورد درجات شهود) است. 10. از آنجا كه نقص و لغزش، لازمه كار بشرى است، از اساتيد وصاحب نظران و ديگر عزيزان تقاضاى تصحيح خطاها و بيان رهنمودها را داريم ودر خاتمه از همه اساتيد و سرورانى كه (5) در تدوين اين رساله و بازنگرى و ارائه رهنمود به نگارنده، متحمل زحمت گرديده اند، تشكر نموده و از حق تعالى توفيق همه ايشان را آرزومندم.