افقهاى ديگر و ساير پيامدهاى بحث: - تجلی و ظهور در عرفان نظری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلی و ظهور در عرفان نظری - نسخه متنی

سعید رحیمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

افقهاى ديگر و ساير پيامدهاى بحث:

بازتاب نظريه تجلى در عرصه هاى ديگر، مسائل فلسفى و كلامى قابل پيگيرى و بررسى است، از جمله در موارد ذيل كه به اختصار مورد بررسى قرارمى گيرد:

1. كلام حق

از مباحثى كه به روايتى از خاستگاههاى اوليه بحثهاى كلامى به شمار مى رفته و موضوع بحثها و مناقشات فراوانى بوده است، ماهيت كلام خداوند مى باشد كه درتاريخ كلام (و تا حدى فلسفه و عرفان) مكانتى خاص يافته است; (314) از شعبات اين بحث: حقيقت كلام خداوند - نفسى يا فعلى بودن آن و امكان يا عدم امكان كلام ذاتى و ... مى باشد.

در كلام و فلسفه غالبا كلام را از اسماى فعل مى دانند نه از اسماى ذات، اما درعرفان و به تبع آن در حكمت متعاليه كلام را از اوصاف ذاتى دانسته اند. (315)

در مراحل بعدى، همين «كلام ذاتى » به اقتضاى اسم متكلم در مظاهر الهى ظهور نموده و به صورت نفس رحمانى كه نفسى است كه هر مقطع آن كلمات،وجودى خاصى را آشكار مى نمايد، جلوه گر مى شود.

عرفا اين نفس رحمانى را همان «كلمه كن » دانسته اند كه در قرآن كريم (316) عامل ايجاد عالم دانسته شده است و مراد، امر ابداعى و تكوينى حق و وجود منبسط ومشيت حق تعالى است كه موجودات به واسطه آن به نحو ابداعى و دفعة و واحدة از ذات حق صادر شده اند (317) و بدين ترتيب، موجودات در واقع، «كلمات وجودى »حقند كه حكايتگر كمالات او مى باشند، بنابراين مى توان آنها را «اسم » (ما انبا عن المسمى; آنچه از صاحب اسم خبرى مى دهد) يا «كلمه » دانست.

و به همين اعتبار، مظاهر حق را مى توان اسماء الله ناميد، (318) همان طور كه اسماى الهى و كمالات و حقايق موجود به وجود بسيط واحد حضرت حق تعالى به اعتبار حكايت از ذات بى نام و نشان او اسمند و نشانه.

قيصرى در مقدمه «شرح فصوص »، «كلام » را در اصطلاح، تجلى حاصل ازتعلق اراده و قدرت براى اظهار ما فى الغيب دانسته است. (319) صدر المتالهين نيز دراسفار از قول بعضى از عرفا نقل نموده است كه:

«اول كلام شق اسماع الممكنات كلمة وجودية فماظهر العالم الا بالكلام بل العالم كله اقسام الكلام; اولين كلامى كه گوش ممكنات را شكافت، كلمه وجوديه (كن) بود،پس عالم جز به واسطه كلام ظاهر نشد، بلكه عالم كلا اقسام كلمات پروردگاراست ».

/ 121