نكته - تجلی و ظهور در عرفان نظری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلی و ظهور در عرفان نظری - نسخه متنی

سعید رحیمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكته

ظاهرا سر حذف يا اضافه برخى مراتب عالم در بعضى از تقسيم بنديها آن است كه اين عوالم و مراتب به وجهى به منزله اجمال و يا تفصيل يكديگرمى باشند (159) و گاه تعدادى از آنها را مى توان در يكى مندرج دانست.

توضيح اين مطلب اين است كه:

از ديدگاه ابن عربى، جميع تعينات عالم هستى و همه مراتب ظهورات عالم رامى توان در قالب دو اصطلاح ظهور و بطون و به عبارت ديگر، اجمال (جمع) وتفصيل (تفرقه) تفسير و تعبير نمود. وى در جايى چنين آورده است:

«وجود، واحد است (حق تعالى) و ظهورى دارد كه «عالم » است وبطونى كه «اسما» است و برزخى جامع كه واسطه بين آن دو مى باشد و آن «انسان كامل » است. نظير رابطه بين حق تعالى با انسان كامل (در مشابهت ومضاهات در ظهور و بطون و اجمال و تفصيل) را در ارتباط بين قلم و روح انسان كامل و لوح با قلب او و عرش با جسم او و كرسى با نفس او مشاهده مى كنيم، بدين نحو كه آنچه در قلم مجمل است، در روح انسان كامل نيز به نحواجمال وجود دارد و آنچه در لوح مفصل است، در مرتبه قلب انسان كامل نيزمفصل است و آنچه در عرش مجمل است، در جسم انسان كامل نيز مجمل است و آنچه در كرسى به نحو تفصيل وجود دارد، در نفس انسان كامل نيزمفصل است; بنابر اين مرتبه اخير (انسان كامل) جامع تمام كتب الهى وتكوينى است. (160) »

و به بيانى ديگر مى توان گفت:

تعين اول، مقام جمع و اجمال است و تعين ثانى، تفرقه و تفصيل آن، پس ازآن، قلم اعلى مقام جمع و اجمال است و لوح محفوظ تفرقه و تفصيل آن، آنگاه عين هبايى، (161) مقام جمع و اجمال است و صور مثالى و عرش و كرسى تفرقه وتفصيل آن، سپس عنصر اعظم، (162) مقام جمع و اجمال است و اركان اربعه و مواليدتفرقه و تفصيل آن، و بالاخره مقام انسان، جمع حقيقى و اجمال نهايى كل مراتب عالم، محسوب مى شود. (163) قبلا ديديم «قاعده بر زخيت » در مكتب ابن عربى حكم مى كند كه بين هر دو مرتبه از مراتب ظهور، بايد برزخى موجود باشد تا ربط آن دو مرتبه، معقول باشد و اين برزخ، واجد برخى ويژگيهاى هر دو مرتبه است.ابن عربى برزخ به اين معنا را، بين هر دو منزل و مقام و حال و حضرتى از منازل ومقامات و احوال و حضرات موجود مى داند و حتى بين موجود و معدوم و معلوم وغير معلوم و معقول و غير معقول نيز به نوعى واسطه قائل است، آن هم برزخى كه با هر دو طرف در ارتباط است، بدين ترتيب:

«اسماى الهيه » نيز به تعبيرى بين ما و مسماى خود مى باشند كه از وجهى به مانظر دارند و از وجهى ديگر به مسماى خود.

«عماء» نيز عالمى برزخى (خيال مطلق) مى باشد كه صور همه كاينات را درخود مى پذيرد، از جمله اين عوالم برزخى «عالم خيال » است كه حد فاصل معنا وصورت و عالم ارواح و اجسام و اجساد مى باشد (اين عالم به يك معنا جسمانى است اما جسمانى و مادى نيست).

ابن عربى اين عالم را «جبروت » نيز مى نامد (على رغم آن كه ابوطالب مكى آن را ملكوت ناميده است) وى اطلاق «ملكوت » را به عالم ارواح و عقول ارجح مى داند.

اين حضرت خيال از آن جهت كه توانايى ايجاد على الاطلاق (هر چيز غيرخودش) را در خود دارد، شباهت تام به انسان كامل دارد. (164)

چنان كه ديده مى شود، خيال در نزد ابن عربى به دو معنا اطلاق مى شود:

الف) اصل وجود ذاتى كه كمال معبود در آن ظهور مى يابد و طبعا اصل همه عوالم است و محل بروز كاملترين ظهور حق است، (همچنان كه محل اعتقادات وصور علمى انسان، خيال است).

ب) عالم واسطه بين عقل و طبيعت و ناسوت.

/ 121