چند نكته
1. شيخ اكبر در ضمن بحث تنزيه و تشبيه پس از بيان استحاله شناخت ذات حق اظهار مى دارد كه همان طور كه حق تعالى را نمى توان شناخت، به كنه فيض اوو وجود منبسط و نيز به كنه مجموع عالم و حتى به كنه هر شيئى از اشياى عالم نيزنمى توان دست يافت، چرا كه هر شيئى مظهر نامى از اسماى حق تعالى است وطبق قاعده «ذوات الاسباب لا تعرف الا باسبابها» (و به عبارت عرفانى المظهر لاتعرف الا بمعرفة مظهره) چون اسماى الهى نيز كماهى هى قابل شناخت نيستند، (192) به علاوه كه به مقتضاى آيات الهى حقيقت همه عالم را وجه الهى و وجود منبسطتشكيل مى دهد: «فاينما تولوا فثم وجه الله » (193) و هر كجا رو آوريد وجه الله است;يعنى در همه لايه هاى وجودى و اعماق هستى اشيا و مظاهر تا هر كجا برويم و به هر جا رو كنيم جز وجه حق را نمى يابيم و اين وجه نيز به مقتضاى «و يبقى وجه ربك ذوالجلال و الاكرام » (194) داراى جلال است و به لحاظ مقام منيعش مانع از معرفت كنه خود مى باشد پس به حقيقت اشيا نمى توان احاطه يافت. و از اين رو صحيح است كه گفته شود:
و لست ادرك شيئا كنه معرفته
و كيف ادركه و انتم فيه
و كيف ادركه و انتم فيه
و كيف ادركه و انتم فيه