فصل سوم: قواعد مبحث تجلى و نظام مظهريت - تجلی و ظهور در عرفان نظری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلی و ظهور در عرفان نظری - نسخه متنی

سعید رحیمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل سوم: قواعد مبحث تجلى و نظام مظهريت


قواعد مبحث تجلى و نظام مظهريت


مقدمه

از اركان مهم بينش عرفانى و جهان بينى شهودى، تبيين نظام مظهريت عالم است كه از بيان نخستين تجليات ذاتى حق تعالى شروع شده و به منتهى اليه درجات ظهور فعلى در عالم خاتمه مى يابد. ابتدا لازم به تذكر است كه تجلياتى كه در كلام عرفا مطرح است به دو دسته كلى تقسيم مى شود:

1. تجلى در قوس نزول(تجليات وجودى)

2. تجلى در قوس صعود (تجليات عروجى). (1) قسم اول كه درعرفان نظرى مطرح مى شود تجلياتى است كه موجب تحقق مظاهر با درجات ومراتبى كه دارند و يا پيدايش احكام و آثار آنها مى شود، اين قسم، مطابق بااستعدادهاى خاص و اعيان ثابته مظاهر بوده و مطلوب و تقاضاى هر كدام از اعيان را اجابت مى نمايد.

در اين قسم، هر يك از اسما كه اقتضاى مظاهرى را دارند، متناسب با سعه وضيق و ترتيب و توالى خود به عرصه ظهور مى رسند. اين نوع تجلى غالبا درمباحث جهانشناسى و وجود شناسى عرفانى مورد بحث قرار مى گيرد. قسم دوم ازتجليات (تجلى قوس صعودى) كه در عرفان عملى مطرح مى شود، عبارت است ازتجليات خاصه حق كه موجب عروج و صعود بنده سالك گرديده و منشا قرب اوبه حق تعالى مى شود. اين قسم برحسب استعدادات اعيان ثابته اشخاص و نيز به واسطه جهد و كوشش آنها افاضه شده و هر يك از اسما تجلى خاص به عبدمى نمايد و بسته به ظرفيت و مقدار استعداد او، آثار و احكام خود را در او به جامى گذارند، چنان كه اسماى جلاليه موجب هيبت و اسماى جماليه باعث انس وسرور در بنده مى گردد و تحقق عبد به هر اسمى، موجب قرب و كمال خاص براى او مى شود، اين نوع تجلى، وابسته به مراحل و درجات مختلف شهود سالك غالبادر عرفان عملى و شيوه طى طريق و سلوك عرفانى مورد توجه قرار مى گيرد.

پس از بيان مقدمه فوق گوييم: آفرينش عالم از ديدگاه عرفا، ظهور اسما وصفات حق تعالى با تعينات اسمى او و حاصل تجليات نزولى او مى باشد; جهان،نظامى حساب شده و حقيقتا منظم و به قاعده با درجات تشكيكى دارد كه هرمظهرى، تقدم و تاخر خود را از تقدم و تاخر اسمى كه مظهر آن است به دست آورده; (2) به عبارت ديگر، نظام مظهريت عالم، سايه و ظل نظام اسمايى حق تعالى و نظام اعيان ثابته در حضرت علمى اوست، حتى در مساله وحدت و كثرت نيزعالم چنين است; يعنى، عالم نيز نظير حق تعالى دو اعتبار احدى و واحدى راداراست; يعنى، آنچه از حق تعالى صادر شده به يك اعتبار جز يكى نيست و به اعتبار ديگرى مظاهر و تنوعاتى دارد، به علاوه كه عالم به لحاظ ابتدا و خلق و انتهاو ختم، سمت مظهريت خالقيت و اظهار و قهاريت و اخفا و هوالمبدى و المعيد راداراست و همان طور كه كل نظام عالم به واسطه تجليات جمالى به منصه ظهوررسيده، همين طور نيز به واسطه تجلى جلالى و بطون حق به خزانه غيب او بازمى گردد.

/ 121