7. حضرات خمس - تجلی و ظهور در عرفان نظری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلی و ظهور در عرفان نظری - نسخه متنی

سعید رحیمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

7. حضرات خمس

مبحثى مهم كه مكمل بحث مظاهر و ظهورات بوده و شامل تقسيم بندى مجالى ظهور حق مى شود، مبحث حضرات خمس است. اگرچه در دار وجود جز ذات حق و فيض (فعل) او تحقق ندارد; اما به يك تقسيم بندى كلى مى توان براى آن شش مرتبه و نج حضرت (65) در نظر گرفت; آن شش مرتبه عبارتند از:

الف) مرتبه احديت ذات: وجود حق به نحو بشرط لا با سلب جميع اعتبارات واسما و صفات كه غيب اول و تعين اول نيز ناميده مى شود.

ب) مرتبه واحديت ذات: كه وجود حق با ثبوت جميع اعتبارات و اسماست به نحو بشرط شى ء كه غيب ثانى و تعين ثانى و لاهوت نيز ناميده مى شود.

پ) مرتبه ارواح مجرده: ظهور حقايق الهى و اسماى تنزيهى در صورت مجردات وبسايط كه آنها را عقول و جبروت نيز نام نهاده اند. (66) اين حضرت شامل نفوس ناطقه و فلكيه به اصطلاح حكما نيز مى باشد. (67)

ت) مرتبه مثال منفصل: ظهور اسما و حقايق الهى به نحو اشياى مجرده لطيفه با آثار مادى نظير شكل، اما غير قابل تجزيه و تبعيض كه مثال، خيال منفصل وملكوت نيزنام دارد.

ث) مرتبه عالم اجسام: اخس و پايين ترين مراتب ظهور مربوط به اشياى مركب است كه داراى ابعاد بوده و قابل تجزيه و تبعيض اند و عالم ملك و ناسوت نام دارد.

ج) مرتبه انسان كامل: كه مرتبه جامع (كون جامع) نسبت به جميع مراتب سابق مى باشد و واجد كمالى همگى بالتفصيل در عين اجمال كه به حقيقت محمديه وبرزخ جامع نيز ناميده مى شود. (68) چنان كه ملاحظه مى شود از پنج مرتبه اولى دومرتبه منسوب به حق تعالى و سه حضرت منسوب به كون است (69) و ششمى جامع بين آن دو (70) همچنين اصطلاحا تنها چهار مرتبه اخير را از عالم ناميده اند و حضرت احديت و واحديت را از سنخ عالم ندانسته اند، چنان كه مرتبه احديت را نيز جزوحضرات محسوب ننموده اند.

قيصرى در شرح مقدمه فصوص خود چنين آورده: عالم از آن روى كه لغة ماخوذ از علامت است عبارت است از: آنچه كه شى ء بدان دانسته شود و اصطلاحاعبارت است از كل ماسوى الله از آن روى كه حق تعالى از حيث اسما و صفات بدان دانسته شود، با توجه به اين امر حضرات احديت و واحديت را نمى توان عالم ناميد. (71) ابن تركه گويد: اين مراتب متعينه را كه شامل غيب هويت نمى شود، چرا كه متعين به تعينى نيست، منصات و مطالع نيز مى گويند. (72) شرح و تفصيل برخى ازحضرات مذكور در ضمن بخشهايى از اين رساله خواهد آمد.

تكميل: جيلى در الانسان الكامل (جلد اول) پس از تعريف مقام «ذات حق » به «وجود مطلق با سقوط جميع اعتبارات و اسما و مستحق اليه جميع اسما و مستنداليه آنها»براى ذات، چهار مجلى و مظهر ذكر نموده است بدين قرار:

1، احديت: محل تجلى ظهور ذات الهى كه اسما و صفات در آن ظهور ندارد،بلكه صرفا علامتى است براى ذات الهى، مجزا از اعتبارات حقى و خلقى ... اولين ظهور ذاتى و اولين تنزلات ذات ... لكن تجلى بطون است نه ظهور. (73)

2، هويت: غيب ذات حق است واخص از الله، شان اصلى آن بطون است (وظهورش جز به اعتبار برخى اسما و صفاتش امكان ندارد) اين تجلى اشاره به ذات با اعتبار اسما و صفات با تفهيم غيبوبت دارد. (74)

3، انيت: بروز و تحدى حق است به كمالاتش و اشاره به ظاهر حق تعالى مى باشد، ظهورى كه بطون او را نيز در بر مى گيرد. (75)

4، واحديت: محل ظهور ذات است بالحاظ صفات آن يا به عبارتى، محل ظهور صفات به همراهى ذات; به اين اعتبار همه اوصاف الهى عين يكديگرند. (76)

در پايان، تذكر اين نكته لازم است كه ماسواى مرتبه ذات كه لااسم لها ولارسم; يعنى، ساير مراتب و اعتبارات و حضرات و اسما، از طرفى تجلى و ظهورحقند و از طرفى ديگر، مبدا تجلى و ظهور بعدى چنان كه حق به اعتبار احديت ذات، خود، ظهور و تجلى ذات است، آن چنان كه خود نيز، در حضرات بعدى،ظهور و تجلى دارد.

/ 121