علل وقوع تشكيك در مظاهر - تجلی و ظهور در عرفان نظری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تجلی و ظهور در عرفان نظری - نسخه متنی

سعید رحیمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علل وقوع تشكيك در مظاهر

الف) تفاضل اسم از آنجا كه در جهان بينى عارف، عالم، مظهر اسماى الهى ومطابق با نظام اسمايى باشد و اسما نيز برخى عظيمند و برخى اعظم (31) و بعضى محيطند (32) (از حيث شمول بر موارد و افراد) و بعضى محاط، گروهى متبوعند (33) وگروهى تابع، تعدادى اسما مفاتيح غيبند (34) و عده اى از اسما مربوط به عالم شهادت،برخى اسما كليه و بعضى از تنوعات آنها و اسما جزئيه اند و... طبعا بين مظاهر اين اسما نيز همين نسب متحقق مى گردد، پس على رغم اين كه همه اسما عين ذات بسيط احدى مى باشند و وجود، منحصر در حق تعالى است، اما ظهور حق دراجابت وپاسخ به درخواست هر اسمى براى داشتن مظهرى مطابق خويش، درجاتى خاص پيدا مى كند. (35) آن مظهرى كه مظهر جميع اسماست و به اصطلاح،كثرت جمعيت فعليه دارد، اكمل است از آن كه مظهر برخى اسما مى باشد (36) (وقلت جمعيت فعليه دارد) و به عبارت ديگر، وفور حظ از صورت حضرت الهيه(بهره ورى فراوان از الوهيت و واحديت) و نقصان آن حظ، موجب شدت وضعف در مظهريت مى باشد. (37) همچنين اين نكته، قابل تذكر است كه سبت به اسم نيز گاه شى ء يا شخصى، مظهر تام آن اسم است و گاه مظهر ناقص و اين خود به تفاضل مى انجامد.

التبه شيخ محى الدين عربى دو نظر به ظاهر متخالف در اين مورد ابراز نموده و در يكى تفاضل اسما را نفى و انكار نموده و در ديگرى قبول نموده است، لكن بين اين دو قول، تنافيى نيست، چرا كه در همه اسما هم ذات حق تعالى وهم تعينى خاص لحاظ شده، در اين صورت اگر از حيث دلالت اسما بر ذات واحد حق بنگريم، تفاضلى بين اسما در كارنخواهد بود، چرا كه نسبت همه اسما به ذات،نسبت واحدى است، اما اگر از حيث دلالت اسما برمعنايى كه مدلول اسم ديگرنيست بنگريم، خواهيم ديد كه اسما از حيث احاطه و عدم آن و تقدم و تاخر وتعلق گرفتن به مصاديق بيشتر يا كمتر متفاوت مى باشند كه در اين صورت، بين اسما تفاضل برقرار مى شود. (38)

ب) اختلاف در قوابل و اعيان و استعداده همان طور كه تفاوت در تجلى از جنبه فاعلى و اين كه اين تجلى از كدام اسم و صفت ناشى شده، موجب تفاضل در مظاهرمى شود، همين طور اختلاف در قابليت عين ثابت مظهرى كه به عرصه ظهورمى رسد نيز در اين امر مؤثر است و چنان كه ديديم، فيض مقدس و تجليات اسمايى، خود به نحوى تابع اعيان ثابته و محكوم استعدادها و تفاوت بين آنهامى باشند و به حسب استحقاق آنها بهره اى از ظهور خارجى و آثار واحكام به آنهامى رسانند; (39) در اين مورد، توضيح بيشترى در عناوين بعدى اين فصل خواهد آمد.

پ) غلبه احكام وجوب و وحدت يا امكان و كثرت: قونوى مى گويد: خداوند راصفاتى سلبى است كه اهم آنها سلب هرگونه كثرت از حق تعالى مى باشد (مانندسبوح و قدوس) و نيز صفاتى ثبوتى كه هر كدام را نيز مظهرى است. و مظاهرى كه از جنبه صفات سلبيه حق از او صادر مى شوند، به وحدت نزديكتر و از كثرت دورترند (نظير ارواح و عقول مجرده) تا آنها كه از جنبه صفات ثبوتى صادر شده همچنان كه به ظهور نزديكترند. (40) ابن تركه نيز پس از اين كه عالم را به دايره اى كه مركزش وحدت حقيقى و ساير نقاط آن، مظاهر نسبت اسمايى و اعيان مى باشند،تشبيه مى نمايد، آن مظاهر را به سه دسته تقسيم مى كند:

1. نقاطى كه در احكام وحدت و كثرت، متوسط و متعادل مى باشند نظير انسان;

2. موجوداتى كه ميل به طرف وحدت و بساطت دارند نظير عقول;

3. موجوداتى كه ميل به جانب كثرت دارند، مانند جمادات و حيوانات. (41)

ت) كثرت يا قلت وسايط: همان طور كه در نظام متعارف على و معلولى (نزدحكيم) هرچه معلول از مبدا اول، دورتر مى شود درجه وجودى اش تنزل يافته ونسبت به همه علل مقدم برخود ضعيفتر مى گردد، در نظام تجلى و ظهور نيز آن مظاهرى كه به حسب ترتيبات اسمايى از حيث نظام سببى و مسببى (نه از جهت وجه خاص) وسايط بيشترى را بين خود و حق تعالى دارند، به جهت تضاعف وفزونى وجوه امكانى و نيز به جهت آن كه چنين قرب و بعدى نمود و نمايشى ازترتيب و ترتب اسمايى ذات حق مى باشد، از درجه ضعيفترى در ظهوربرخوردارند. و طبعا حق تعالى را و كمالات و اسماى او را كمتر نشان داده و آيه كبرا و اسم اعظم و كلمه تامه او نمى باشند. (42)

/ 121