6. تقسيم بندى مظاهر به حسب اسم
مظاهر را به حسب نحوه مظهريت آنها براى اسما و نيز به حسب نوع اسمايى كه در آنها تجلى نموده اند به اقسامى تقسيم نموده اند كه در اينجا به چند مورد آنهااشاره مى نماييم: الف) تقسيم بندى اول، تقسيم مظاهر به حسب بهره ورى آنها از جنبه وحدت ياكثرت و اسما و صفات تنزيهى و يا تشبيهى ذات: هر مظهر، يا چنين است كه وحدت و كثرت (و تنزيه و تشبيه) در او به اعتدال رسيده است كه اين همان نوع انسان است و يا آنكه چنين اعتدال و جمعيتى در اوحاصل نشده، در اين صورت يا جنبه غالب بر آن مظهر، جنبه وحدت و اسماى تنزيهى است كه عقولند و ملائكه مجرده و يا جنبه غالب آن، جنبه كثرت و اسماى تشبيهى است، چنان كه درعالم ملك و ناسوت. (47) ب) تقسيم به حسب ذات، صفات و افعال: تقسيم مهمى كه در مبحث تجليات، قابل توجه است، تقسيم تجلى به ذاتى،صفاتى و افعالى است. تجلى ذاتى: عبارت است از: تجلى ذات براى ذات و شهود ورؤيت ذات است به نحو اجمال و بساطت بدون لحاظ اسما و صفات. تجلى اسمايى: ظهور تفاصيل به كثرات اسمايى در مقام واحديت است. تجلى افعالى: ظهور مظاهر اسما و تفاصيل و كثرات اعيان خارج است به حسب مقتضيات اسما و اعيان ثابته و استعداد آنها. (48) تجليات صفاتى: خود به دو دسته تقسيم مى شوند: الف) تجليات جمالى كه باعث انس سالك مى باشند. ب) تجليات جلالى كه باعث برهيبت سالكند. (49) ابن عربى در تعريف اوصاف جمال و جلال و تجليات مربوط به آنها، خودتعريفى دقيقتر را از اين اوصاف ارائه مى دهد، او مى گويد: جلال معنايى است كه از حق تعالى به خود او بازگشت دارد و مانع از معرفت ما به او مى شود (به جهت كبريا و عزتش) و جمال معنايى است كه از حق متعال به ما باز مى گردد و معرفت و مشاهده و تنزيلات و احوال را به ما اعطا مى كند و همين جمال در ما، هم هيبت را به وجود مى آورد (به جهت علو شان آنها) و هم انس را (به جهت دنووقرب آنها به ما) و اين علو را «جلال جمال » مى ناميم و اين همان است كه بر عارفان،تجلى مى يابد و ايشان آن را صفات جلال ناميده اند. (50) پ) تقسيم تجلى به حسب اسم ظاهر و باطن
«بدت باحتجاب و اختفت بمظاهر
على صبغ التلوين فى كل برزة » (51)
على صبغ التلوين فى كل برزة » (51)
على صبغ التلوين فى كل برزة » (51)
ديده اى خواهم كه باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس
تا شناسد شاه را در هر لباس
تا شناسد شاه را در هر لباس