در اين فصل طى دو گفتار با عناوين زير به بررسى اين مساله خواهيم پرداخت : گفتار اول : سد ذرايع و حجيت آن گفتار دوم : اختلافهايى فقهى برخاسته از اختلاف درباره اين اصل .
گفتار اول : سد ذرايع و حجيت آن
تعريف ذريعه پـيـشـتـر گـفـتـيـم كـه , بـه نـظـر شاطبى , ذرايع عبارت است از دستاويز ساختن آنچه در آن مـصـلحت است براى رسيدن بدانچه در آن مفسده اى وجود دارد, ((1501)) و يا به گفته ابن قيم , عبارت است از وسيله و طريقه اى براى رسيدن به يك چيز. ((1502)) تـفاوت ميان اين دوتعريف آن است كه تعريف نخست به سد ذرايع بسنده مى كند و تعريف دوم سد (بستن ) و فتح (گشودن ) آن را در برمى گيرد, و البته آنچه در اين جا موضوع بحث ماست همان اولى است .تـعريفى كه نگارنده در اينجا برمى گزيند اين است : ذريعه عبارت است از وسيله اى مباح كه ازآن براى رسيدن به يك ممنوع مشتمل بر مفسده استفاده شود.
انواع ذريعه
در ايـن جـا بـه ارائه دو گـونـه تـقـسـيـم بندى و سپس مقايسه آنها با همديگر مى پردازيم و آن گـاه تـقـسيم بندى برتر را برمى گزينيم .اين دو تقسيم يكى تقسيمى سه گانه است كه از سوى فـقـيه مالكى قرافى مطرح شده , و ديگرى تقسيمى است چهارگانه كه فقيه حنبلى , ابن قيم , آن رامطرح كرده است .تقسيم قرافى : قرافى مى گويد: به اجماع امت ذريعه بر سه گونه است :الـف ـ آنـچـه به اجماع , شرع بدان توجه كرده [سد] آن را اعتبار كرده است , همانند كندن چاه در گذرگاه مسلمانان يا ريختن سم در غذاى آنان .ب ـ آنچه به اجماع , شرع بدان توجه نكرده [سد] آن را الغا كرده است , همانند كاشتن درخت انگور, كـه شـرع آن را بـه اسـتـنـاد اين كه بيم مى رود از انگور شراب بسازند منع نكرده است , ياهمانند مشاركت در نشستن در يك خانه كه شرع آن را به استناد اين كه بيم زنا مى رود منع نكرده است .ج ـ آنچه مورد اختلاف است , همانند بيع مهلت دار كه ما آن را ذريعه دانسته [از آن منع كرده ]ايم , اما ديگران در اين مساله با ما مخالفت ورزيده اند.تقسيم ابن قيم ابن قيم ذريعه را به اعتبار نتايجى كه در پى مى آورد به چهارگونه تقسيم كرده است :الـف ـ وسـيـلـه اى كـه اسـاسـا بـراى آن نـهـاده شـده است تا به طور قطع به مفسده بينجامد, هـمانندنوشيدن شراب كه به مفسده مستى و تباهى عقل مى انجامد, يا قذف كه به مفسده تهمت زدن بـه ديـگـران مـى انـجـامـد, و يا زنا كه به آميخته شدن نسبها و تباه كردن پيوند خانوادگى منتهى مى شود.ب ـ آنـچـه اساسا براى مباح نهاده شده , اما براى رسيدن به مفسده از آن استفاده مى شود,همانند عـقـد ازدواجـى كه مقصود از آن تحليل باشد, يا بيعى كه به هدف ربا انجام گيرد, و يانيرنگى كه براى گريز از قسم و شكستن آن صورت پذيرد.ج ـ آنـچـه اسـاسـا بـراى مـبـاح نـهـاده شـده و از آن قـصد مفسده هم نشده است , ولى غالبا به مـفـسـده مـى انـجـامد و مفسده اى كه از آن پديد مى آيد بيشتر از مصلحتى است كه ممكن است حاصل شود, همانند زينت كردن زنى كه شوهرش مرده است ((1503)) .