ويژگى عمومى فقه شيعه - خاستگاه های اختلاف در فقه مذاهب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاستگاه های اختلاف در فقه مذاهب - نسخه متنی

مصطفی ابراهیم الزلمی؛ ترجمه: حسین صابری؛ ویرایش: حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ويژگى عمومى فقه شيعه

شـيـعـه داراى يـك گـرايـش فـقـهى نيست , بلكه از گذشته اى دور نوعى انشعاب فقهى ميان آنـان حـاصـل شده و به دو گروه اخبارى و اصولى تقسيم شده اند كه هر كدام داراى شيوه خاص خوداست .

يـكـى از اصـول اخباريين آن است كه امامان معصومند و على (ع ) وصى پيامبر(ص ) است وپيامبر ظاهر و باطن شريعت را به او سپرده و او نيز آن را به امامان پس از خود رسانده است .

بـنـابـرايـن , از ديـدگـاه ايـن گـروه گـفـتـه امام به منزله نصى است كه از شارع رسيده , و از طـريـق اجـتـهـاد و راى نـتوان به احكام رسيد, بلكه تنها راه رسيدن به آن امام معصوم است .

اين گـروه تنها به روايات محدثين خود و به كتب كلينى , صدوق و طوسى استناد مى كنند .

اين كتب كـه هـمـپـايـه صـحـاح اهـل سنت است عبارتند از: كافى , از محمدبن يعقوب بن اسحاق كلينى , ازپـيـشـوايـان شـيـعـه امـامـيـه , كه مشتمل بر 16099 حديث مى باشد و همه از طريق اهل بيت رسـيـده است , من لايحضره الفقيه , از ابوجعفر محمدبن على بن حسين بن موسى بن بابويه , و دو كتاب التهذيب و الاستبصار از محمدبن حسن طوسى .

اخـباريين بر اين عقيده اند كه بايد به اخبار و روايات موجود در اين كتب بسنده كرد, زيرا همه آنها قطعى است و يا دست كم در وثاقت بدان پايه رسيده كه اطمينان بخش مى باشد, و به همين دليل همه آنها حجت است .

امـا شـيـوه اصـولـيـين آن است كه به احاديث كتب اربعه اعتماد و استناد نكنند, مگر پس از نقد وبـررسـى يكايك آنها و رسيدگى به آنها از نظر دلالت و سند, زيرا بيشتر اين احاديث از نظرسند غـيـر قـطـعى و داراى مراتبى متفاوت است مانند صحيح , حسن , موثوق [موثق ], ضعيف ومرسل , بديهى است كه احاديثى اين چنين ظنى است نه قطعى .

از آنـچـه گفتيم چنين نتيجه گرفته مى شود كه شيوه اخباريين در دو مساله اساسى و جوهرى باشيوه اصوليين متفاوت است :

الـف ـ اخـبـاريـيـن هـمـه آنـچـه را در كتب اربعه است بدون هيچ بررسى و تنقيحى مى پذيرند, امااصوليين بر اين عقيده اند كه مى بايست احاديث قابل استناد و عمل را از احاديث غيرقابل استناد و عمل باز شناخت , زيرا اولا: حديث ضعيف مردود است و بنابراين , بايد در حكم كردن به حرمت و حليت احتياط كرد, ثانيا: اصل اباحه و برائت است مگر آن كه دليل , از قبيل طلب يا نهى , بر تكليف اقامه شود.

ب ـ اخـبـاريين از ائمه تقليد مى كنند و به اجتهاد نمى پردازند, و در صورتى هم كه روايتى نيابند تـوقـف مـى گـزيـنند, زيرا از ديدگاه آنان آنچه در احاديث آمده كامل و در بردارنده احكام همه چـيزهايى است كه بشر بدانها نياز دارد, و به همين دليل نيازى نيست كه با اجتهادخود چيزى به اين احاديث بيفزاييم .

در برابر, اصوليين به ضرورت اجتهاد و كافى نبودن احاديث عقيده دارند.

البته هر دو گروه بر اين اتفاق نظر دارند كه چون امامت وصايت پيامبر مى باشد آنچه از امامان ـ به طور عام ـ و از امام صادق و باقر ـ به طور خاص ـ رسيده حجت است قرآن را تفسيرمى كند, عموم آن را تخصيص مى زند و مطلق آن را مقيد مى كند. ((98)) در كـنـار هـمـه اينها, فقه امامى از قرن سوم هجرى رو به تحول و ديگرگونى نهاد, چه اين فقه , به دليل استمرار اجتهاد در آن , فقهى انعطاف پذير, پويا و متحرك است .

زيد (80 ـ122 ه . ق )

شخصيت زيد

او زيدبن على (زين العابدين ) بن حسين بن على بن ابى طالب , بنيانگذار مذهب زيدى است .

او در خـانـه نـبـوت و از پـدر و مـادرى بـزرگـوار و والاتـبـار و از خاندانى به دنيا آمد كه پرچم علم شريعت , و تقوا و صلاح و درستى را بر دوش داشت .

او دانـشـهاى خود رااز پدر خود و از برادرش باقر(ع ) و از عبداللّه بن حسين و بسيارى از تابعين فرا گـرفـت و چـون بـزرگ شد در طلب علم روانه گشت و با واصل بن عطاء برخورد كرد ومذهب مـعـتزله را با او بر رسيد .

در دوران خلافت هشام بن عبدالملك در كوفه با او بيعت خلافت بستند.

در آن زمـان امـيـر كوفه حجاج بن يوسف ثقفى بود كه به جنگ زيد و يارانش رفت .

در نتيجه اين جنگ زيد به شهادت رسيد و شبانه دفن شد.

فقه زيدى تنها همان فقه زيد نيست , بلكه آميخته اى از فقه او و فقه شاگردانش و بزرگانى ازاهل بـيت , چون رسى , هادى , و ناصر كه بعدها آمده اند و به اين مذهب انتساب دارند شيوه مستقلى در فـقـه و اسـتـنـبـاط نداشت و به همين سبب شيوه اى كه در پيش گرفت از روش شيوه پيشوايان مـعاصرش همچون ابوحنيفه , ابن ابى ليلا و ديگر پيشوايان فقه و حديث كه در مدينه ياعراق به سر مى بردند دور نبود.

منابع استنباط در فقه زيدى .

فقيهان زيدى كه به تدوين اصول فقه مذهب خود پرداخته اند اين منابع را به عنوان منابع استنباط احـكام فقهى خود نام مى برند: كتاب , سنت , اجماع ـ كه از ديدگاه آنان داراى هفت مرتبه است و بالاترين آنها اجماع سلف و خلف و فقدان مورد مخالف با آن اجماع است پايين ترينش اجماع و اتفاق خـود فقهاى زيديه ـ , استحسان , مصالح مرسله , و عقل , چه اين كه مى گويند: آنچه را عقل حسن بـداند مطلوب است و آنچه را قبيح بداند منهى .

بدين سان , منابع استنباط فقه زيدى اجمالا پنج و تفصيلا هفت منبع است ((99)) .

ويژگى عمومى فقه زيدى

فقه زيدى داراى اين ويژگيها است :

الـف ـ زيـدبـن على فقه خود را بر حديث و راى بنا كرد و در حديث تنها به روايات اهل بيت بسنده نكرد, بلكه روايات صحابه را هم پذيرفت .

ب ـ فـقـيـهـان ايـن مـذهـب ـ بـرخـلاف فـقيهان ديگرمذاهب ـ آنچه را در ديگر مذاهب فقهى وجـودداشـت و بـا مـنـطـق و اصـول مـذهـب آنان يا با كليات اصولى كه فقهاى مسلمانان مقرر داشته اندهماهنگ و همسو بود پذيرفتند, و همين امر در توسعه اين مذهب نقش بسزايى داشت .

ج ـ فـقيهان زيدى به اصل باز بودن باب اجتهاد و پيش رفتن با رخدادها و ارائه راه حلهاى مناسب براى آنها به نحوى كه با روح شريعت همخوانى كند, پايبندى نشان دادند.

د ـ هـنـگـامـى كـه پـيـشـوايان اهل بيت از فشار و ستم خاندان عباسى يا فاطمى به هر سو آواره شـدنـداصـول مـذهـب زيـدى را با خود بردند و در آن اجتهاد كردند و در هر جا سكونت گزيده بـودنـدآداب و رسـوم و عـادات آن جا را هم در نظر گرفتند و بدين ترتيب فقهى گسترده براى اين مذهب فراهم گشت .

نـام آورتـريـن فـقـيـهان مذهب زيدى پس از زيد عبارتند از: هاشم بن ابراهيم رسى , ((100)) نوه اوالـهـادى يـحـيـى بـن حـسـيـن بـن قـاسـم , ((101)) حـسـن بـن عـلـى , ((102)) و احـمدبن يحيى مرتضى ((103)) .

داوود ظاهرى (202 ـ270 ه .)

/ 132