فصل دوم : پيشوايان مذاهب و گرايشهاى فقهى آنان - خاستگاه های اختلاف در فقه مذاهب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاستگاه های اختلاف در فقه مذاهب - نسخه متنی

مصطفی ابراهیم الزلمی؛ ترجمه: حسین صابری؛ ویرایش: حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل دوم : پيشوايان مذاهب و گرايشهاى فقهى آنان

شـايـد بـراى مـا كـه درصـدد بـيـان عـوامـل اختلاف فقهى ميان علما هستيم مفيد باشد كه به زنـدگـى پـيشوايان مذاهب بپردازيم و روش علمى و گرايش فقهى آنان را روشن سازيم و ضمنا ازبـرخـى شـاگـردانـشان كه مذاهب و ديدگاههاى ايشان را تدوين كردند و راهشان را پيمودند يادكنيم .

ابوحنيفه (80 ـ150ه . ق )

شخصيت ابوحنيفه

نام او نعمان بن ثابت بن زوطى بن ماه , و بنابرمشهور ايرانى تبار است .

پدر او از مردمان كابل بود و او خود در طبقه تابعين تابعين جاى مى گيرد. ((40)) او در كـوفـه بـه دنـيـا آمد و تجارت خز را حرفه خود كرد و پس از چندى به كار علم مشغول شد وبـاقيمانده دوران حيات خويش را در كسوت تعليم و تعلم و به عنوان يك فقيه بزرگ وبنيانگذار مـذهب حنفى به سر برد .

او در بغداد درگذشت و در حومه آن كه اكنون اعظميه خوانده مى شود به خاك سپرده شد.

ابوحنيفه داراى شخصيت قوى و درخشانى بود .

عواملى درونى و برونى در شكل گرفتن شخصيت او نقش داشت كه از مهمترين آنهاست :

1 ـ ويژگيهاى ذاتى و سرشتين او.

2 ـ اسـاتـيـد او كه در محضرشان علم و فقاهت آموخت و براى او راهى را ترسيم كردند كه درفقه خاص خويش آن را پيمود.

ج : زندگى شخصى و تجارب او در دوره هاى مختلف زندگى و ارتباط استوارى كه با جامعه خود داشت .

د: فضاى فكريى كه استعدادهايش در آن شكوفا شد.

ابـوحـنـيـفـه انـسـانـى مـتـيـن و آرام بـود, دركـى قـوى داشـت , گـفـته هاى ناخوشايند او را بـرنـمـى انـگـيـخت ,جلوه ها و بهره هاى زودگذر اين سراى او را از حق بازنمى داشت , در تحليل مـسايل ژرف انديش و ژرفكاو بود و به بررسى ظاهر متون دينى بسنده نمى كرد, بلكه به هدفى كه درپـشـت ايـن ظـاهـر بـود مـى نگريست .

همين ويژگيها و مانند اينها بود كه او را جايگاهى بلند بخشيد,دلش را نورانى ساخت و بينشى روشن به وى ارزانى داشت .

عوامل مؤثر بر انديشه فقهى ابوحنيفه

مهمترين عواملى كه در انديشه فقهى ابوحنيفه تاثير گذاشت , عبارتند از:

الـف : ابـوحنيفه از محيطى كه در آن مى زيست تاثير پذيرفت .

تاثير محيط چيزى نيست كه تنهابه دسـت انـدركـاران سـيـاسـت و ادب و فـلـسـفـه محدود شود, بلكه در زندگى فقيه هم نقشى فـعـال بـرجـاى مـى گـذارد, چـه , او با محيط خود ارتباطى تنگاتنگ دارد و مى خواهد به وسيله تبيين احكام فقهى راه حلى براى مشكلات آن ارائه كند.

ابـوحـنيفه در دو دوره اموى و عباسى زيست .

در آن زمان دولت اسلامى بر سرزمينى پهناور كه از شرق به چين , از غرب به كرانه اقيانوس اطلس و از جنوب به هند محدود مى شد حكم مى راند .

اين سرزمين گسترده آميخته اى از ملتهاى مختلف با فرهنگ و نژاد و آداب وعادتهاى متفاوت را در خود جاى مى داد و اين مساله ناگزير بر گرايش و ديدگاه فقهى ابوحنيفه تاثير مى گذاشت .

ب : ابـوحـنـيـفه حلقه هاى بحث و مناظره متكلمان كوفه را كه بيشتر پيرامون قضا و قدر, ايمان , وعـملكرد صحابه دور مى زد ديده و خود نيز در برخى از آنها, با موضعگيريهاى گاه موافق وگاه مـخالف , شركت جسته بود و بدين ترتيب در مناظره و گفتگو توانايى و در بهره جستن ازاسلوب عقلى مهارت به دست آورد و اينها همه در انديشه فقهى او تاثير مى گذاشت .

ج : ابوحنيفه حدود هيجده سال در مكتب كوفه در كنار استاد خود حمادبن ابى سليمان بود وفقه را از او گرفت .

اين مكتب مردان و رنگ و حالت ويژه خود را داشت و صحابيى چون ابن مسعود در آن بود, اين استاد نخست عراق كه دانش خليفه دوم عمربن خطاب و همچنين آزادانديشى و دقت نـظر خاص خود را داشت .

يكى از برگزيده ترين شاگردان ابن مسعودعلقمه بود كه تمامى دانش او را آموخته و حفظ كرده بود .

مسروق هم در همين مكتب بود وفتاواى او پس از وفاتش ميان فقها پخش شد .

شريح هم از ديگر مردان اين مكتب است كه شصت و دو سال سمت قضاوت را عهده دار بود و مذهب اهل راى را تقويت كرد .

در كنار اين گروه , شعبى هم اين مكتب را به حديث و روايت تـغـذيـه مى كرد و بدين ترتيب اين مكتب به آميخته اى از حديث و راى پيوند يافت .

بعدها حمادبن سـليمان آمد و همه اين انديشه ها ودانشها را گرد آورد و در سينه ابوحنيفه گنجانيد و ابوحنيفه نـيـز آنـهـا را در قـالـب مذهبى ريخت كه با شناسه اى مستقل و گرايشى متمايز, در جهان اسلام نمودار شد.

/ 132