گفتار دوم : اختلاف درباره امر و مقتضاى آن - خاستگاه های اختلاف در فقه مذاهب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاستگاه های اختلاف در فقه مذاهب - نسخه متنی

مصطفی ابراهیم الزلمی؛ ترجمه: حسین صابری؛ ویرایش: حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار دوم : اختلاف درباره امر و مقتضاى آن

هـر يك از دو مقوله امر و نهى اثر بسيارى در اختلاف احكام فقهى داشته است , چه , فقيهان درباره مدلول شرعى اين دو و اختلاف فروع فقهى كه بر آنها مترتب مى شود ديدگاههايى متفاوت اختيار كرده اند.

افزون بر اين , مساله رفع تكليف , انجام تكليف چيزى است كه تنها پس از مشخص شدن مدلول امر و نـهـى امـكان پذير مى گردد و در اين صورت است كه مكلف تكليف خود رابروشنى درمى يابد و مى تواند ماموربه را انجام دهد و از منهى عنه بپرهيزد.

بـه هـمـيـن دلـيـل , فـقـيـهـان در ايـن زمـيـنـه , كه بيشتر احكام تكليفى نيز بدان ارتباط پيدا مى كند,تلاشهايى فراوان داشته اند.

در اين گفتار سه مساله را بررسى مى كنيم :

مساله اول : اختلاف در مدلول صيغه امر

تعريف و تحرير محل نزاع بـراى امر تعريفهاى فراوانى شده است اما نزديكترين آنها به حقيقت تعريفى است كه بيضاوى ذكر مى كند: (قولى كه مراد از آن طلب فعل باشد). ((144)) اگـر بـه مـتـون كـتـاب و سـنت بنگريم مى بينيم كمتر آيه اى از آيات الاحكام و يا كمتر حديثى ازاحاديث مربوط به احكام است كه دربردارنده يكى از صيغه هاى طلب , يعنى طلب فعل يا ترك آن , نباشد.

صيغه هاى طلب فعل : به حسب گوناگونى اسلوبهاى بيان قرآنى و سنت نبوى , طلب فعل با صيغه هايى متفاوت صورت پذيرفته است كه مهمترين آنها عبارتند از:

1 ـ فعل امر: همانند آيه (فاقيموا الصلاة وآتوا الزكاة ). ((145))

2 ـ فعل مضارع مقترن به لام امر, همانند آيه (لينفق ذوسعة من سعته ) ((146)) .

3 ـ مصدر جايگزين فعل امر, همانند آيه (فاذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب ) ((147)) كه (ضرب الرقاب ) به معناى (اضربوا الرقاب ) آمده است .

و همانند (فكفارته اطعام عشرة مساكين ). ((148))

4 ـ جـمـلـه خـبـرى كـه مـقـصـود از آن طـلـب اسـت , همانند آيه (والوالدات يرضعن اولادهن حـولـيـن كـاملين لمن ارادان يتم الرضاعة ) ((149)) .

و همانند حديث پيامبر(ص ) (ولاتنكح البكر حتى تستاذن ) ((150)) .

وجوه استعمال امر: امر براى معانى گوناگونى به كار مى رود كه مهمترين آنها عبارتند از:

1 ـ وجوب , همانند آيه (اقم الصلاة لدلوك الشمس ). ((151))

2 ـ ندب , همانند آيه (فكاتبوهم ان علمتم فيهم خيرا). ((152))

3 ـ اباحه , همانند آيه (واذا حللتم فاصطادوا). ((153))

4 ـ ارشاد, همانند آيه (يا ايها الذين آمنوا اذا تداينتم بدين الى اجل مسمى فاكتبوه ). ((154))

5 ـ تهديد, همانند آيه (اعملوا ما شئتم انه بما تعملون بصير). ((155))

6 ـ منت نهادن , همانند آيه (وكلوا مما رزقكم اللّه ). ((156))

7 ـ گرامى داشتن , همانند آيه (ادخلوا الجنة بما كنتم تعملون ). ((157))

8 ـ پديد آوردن و تكوين , همانند آيه (انما قولنا لشى ء اذا اردناه ان نقول له كن فيكون ). ((158))

9 ـ ناتوان خواندن , همانند آيه (فاتوا بسورة من مثله ). ((159))

10 ـ دعا, همانند آيه (ربنا اغفرلى ولوالدى وللمؤمنين يوم يقوم الحساب ). ((160))

11 ـ درس گرفتن , همانند آيه (انظروا الى ثمره اذا اثمر). ((161))

12 ـ هشدار دادن , همانند آيه (قل تمتع بكفرك قليلا). ((162))

13 ـ برابر خواندن , همانند آيه (فاصبروا اولا تصبروا). ((163))

14 ـ تحقير, همانند آيه (القوا ما انتم ملقون ). ((164))

15 ـ اهانت , همانند آيه (ذق انك انت العزيز الكريم ). ((165))

16 ـ تعجب , همانند آيه (انظر كيف ضربوا لك الامثال ). ((166))

17 ـ دروغـگـو خـواندن , همانند آيات (قل فاتوا بالتوراة فاتلوها ان كنتم صادقين ), ((167)) و(قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين ). ((168))

18 ـ مشورت , همانند آيه (فانظر ماذا ترى ). ((169))

19 ـ واگذارى كار, همانند آيه (فاقض ما انت قاض ). ((170))

20 ـ بـه حـسـرت افـكـنـدن يـا بـه انـدوه انـداخـتن , همانند آيه (قل موتوا بغيظكم ان اللّه عليم بذات الصدور). ((171))

21 ـ ريشخند, همانند آيه (كونوا قردة خاسئين ). ((172))

22 ـ سرزنش , همانند آيه (فذرهم يخوضوا ويلعبوا). ((173))

23 ـ خبر دادن , همانند آيه (فليضحكوا قليلا وليبكوا كثيرا). ((174))

24 ـ ادب آموختن , همانند اين سخن پيامبر(ص ) كه فرمود: (كل مما يليك ). ((175)) عـالـمـان در شماره اين وجوه استعمال با يكديگر اختلاف كرده برخى آنها را كمتر و برخى بيشتر دانسته اند .

علت اين مساله هم تداخل اين وجوه با همديگر و تفاوت ديدگاهها درباره معناى امر در هـر يـك از مـوارد اسـت .

افـزون بـر ايـن , قـريـنـه در هر يك از اين وجوه استعمال نقش فراوانى دارد. ((176)) اخـتـلاف مـيـان فـقـهـا و اصـولـيـين درباره مدلول حقيقى امر داراى ميدانى گسترده است , زيرااستعمال امر در وجوه پيشگفته به معناى آن نيست كه امر در هر يك از آنها حقيقت است .

بنابراين , اگر در كتاب يا سنت امرى برسد, آيا اين امر دال بر وجوب است و در نتيجه هر كس آن را انجام ندهد سزاوار مجازات مى باشد, يا دال بر ندب , يا اباحه .

و يا يكى ديگر از معانى پيشگفته ؟

بى گفتگو, صيغه امر در تمامى وجوه گذشته حقيقت نمى باشد, زيرا خصوصيت ريشخندكردن , ناتوان خواندن , تحقير, و برابر خواندن و همانند آن از صيغه امر, بتنهايى , استفاده نمى شود, بلكه از قـرايـن فـهـميده مى شود. ((177)) همچنين در اين اختلافى وجود ندارد كه هنگام وجود قرينه , صيغه امر همان معنايى را مى يابد كه آن قرينه تعيين مى كند.

بـنـابراين , محل اختلاف تنها پنج وجه از وجوه پيشگفته , يعنى وجوب , ندب , اباحه , تنزيه وتحريم است .

البته برخى ارشاد و تهديد را نيز بر اين پنج وجه افزوده اند.

/ 132