اختلاف نظرى فقهى برخاسته از اختلاف درباره سنت تقريرى - خاستگاه های اختلاف در فقه مذاهب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خاستگاه های اختلاف در فقه مذاهب - نسخه متنی

مصطفی ابراهیم الزلمی؛ ترجمه: حسین صابری؛ ویرایش: حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اختلاف نظرى فقهى برخاسته از اختلاف درباره سنت تقريرى

از عمروبن عاص روايت شده است كه : ((871)) در جريان غزه ذات السلاسل شبى سرد دچاراحتلام شـدم .

تـرسـيدم كه اگر غسل كنم از سرما بميرم .

پس تيمم ساختم و نماز صبح ياران خودرا هم امـامت كردم .

اين ماجرا به پيامبر گفته شد و او فرمود: اى عمرو, در حالت جنابت نمازديگران را هم امامت كردى ؟

گفتم : اى رسول خدا شنيدم خداوند مى گويد: خود را نكشيد,خداوند بر شما مهربان و مهرورز است ). ((872)) پيامبر هم با اين كار عمرو مخالفت نكرد و براو خرده نگرفت .

اكـثريت بدان گرويده اند كه اگر كسى آب هم در اختيار داشته باشد اما به علت سرماى شديد,از اسـتعمال آن بترسد تيمم براى او جايز است .

بيشتر اين گروه نظر خود را به تقرير پيامبرنسبت به كار عمروعاص مستند ساخته اند, ((873)) و برخى هم چنين كسى را بر بيمار قياس كرده اند.

امـا حـنـفـيـه گـفته اند: شخص نمى تواند, به دليل ترس از سردى شديد آب , تيمم كند, مگر آن كه حدث اكبر از او سرزده باشد, زيرا تنها در طهارت از حدث اكبر چنين ترسى تصور مى شود.ولى چنانچه حدث اصغر از او سرزده باشد نمى تواند تيمم سازد مگر آن كه ضرر صدق كند. ((874)) شـافـعـيـه , ((875)) مالكيه , ((876)) حنابله , ((877)) و شيعه اماميه ((878)) گفته اند: به طور مطلق شخص مى تواند, در صورت ترس از استعمال آب به واسطه سردى شديد آن , تيمم كند.

گـروهـى هـم , از جـمـلـه حـسـن بـصـرى و عـطاء بن ابى رباح به استناد ظاهر آيه (وان كنتم مـرضـى اوعـلـى سفر اوجاء احد منكم من الغائط اولا مستم النساء فلم تجدوا ماء) ((879)) به عدم جـوازتـيـمـم در چنين صورتى نظر داده اند. ((880)) چگونگى دلالت آيه بر اين حكم هم آن است كـه آيـه عـذرهـاى مـجـوز تـيمم را مشخص كرده است و ترس از استعمال آب به واسطه سردى شديدآن در رديف اين عذرها قرار ندارد.

عـلت اختلاف در اين مساله تفاوت ديدگاه در حجيت سنت تقريرى در ماجراى عمروعاص است : حنفيه با قيد حدث اكبر اين سنت را حجت گرفته اند, زيرا از عمروعاص حدث اكبرسرزده بود.

اكـثـريـت شـرايط حادثه , يعنى سرزدن حدث اكبر از تيمم كننده , را لحاظ نكرده اند بلكه به جواز تيمم براى هر دو حدث اكبر و حدث اصغر نظر داده اند.

برخى از فقيهان نيز ظاهر آيه تيمم را گرفته اند و به سنت تقريرى عمل نكرده اند.

از ديدگاه من آيه از اين جنبه اطلاق دارد كه سفر را يكى از عذرهاى تيمم مى داند.

گفتار دوم : جايگاه و اهميت سنت نبوى

همه مسلمانان بر اين اجماع دارند كه سنت يكى از منابع استنباط احكام است و از اين لحاظ,پس از قـرآن كـريم , دومين جايگاه را از آن خود كرده است .

گواه اين حقيقت آيات قرآن ,سنت , اجماع و دليل عقل است .

كتاب

خـداونـد در آيـات بسيارى از قرآن طاعت پيامبر را بر مسلمانان واجب ساخته و از آن جمله است : (بگو اگر خداى را دوست مى داريد از من پيروى كنيد تا خداوند دوستتان بدارد وگناهانتان را بر شـما بيامرزد) ((881)) , (و ما هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر براى آن كه به اذن خداوند فرمان برده شود), ((882)) (هر كس از پيامبر فرمان برد از خداوند فرمان برده است ) ((883)) , (و ذكر را بر تو فـرو فـرسـتاديم تا آنچه را بر مردم نازل شده است برايشان تبيين كنى ) ((884)) , (هر كس خدا و پـيـامبر او رانافرمانى كند به گمراهيى آشكار درافتاده است ) ((885)) , (آنچه پيامبر فرمانتان داد بـگـيريد و از آنچه بازتان داشت دست برداريد), ((886)) و آياتى ديگراز اين نوع كه از حجت بودن سنت و اين كه سنت يكى ازمنابع تشريع است حكايت مى كند.

سنت

الـف ـ از عـايـشـه روايت شده است : پيامبر فرمود: (هر كس در اين آيين كه آورده ايم نوخاسته اى بياورد كه از آن نيست مردود است ). ((887)) ب ـ از عبداللّه بن عمر روايت شده است كه : رسول خدا فرمود: (هيچ كس از شما مؤمن نيست مگر آن كه خواسته اش تابع آنچه من آورده ام باشد). ((888)) احاديث ديگر از اين نوع بسيار است و همه بر اين حقيقت تاكيد مى كند كه سنت نبوى يكى ازمنابع استنباط احكام شرعى پس از قرآن است .

اجماع

صـحابه در دوران حيات پيامبر و همچنين پس از وفاتش بر التزام عملى به سنت او وفرمانبردارى از داوريـهـا و يـا فـتـواهاى آن حضرت كه در قرآن وجود ندارد اتفاق كرده اند, وهنگامى كه حكم مساله اى را در قرآن نمى يافتند به سنت مراجعه مى كردند.

عقل

هـر خـردمـنـد و اهـل تـمـيـزى مـى دانـد كـه هـر كـس نـبوتش ثابت شود در آنچه از او صادر مى گرددصادق و راستگوست و پيروى از او واجب مى باشد. ((889)) بـه اسـتناد اين ادله و همانند آن , همه مسلمانان بر وجوب پيروى از پيامبر(ص ) اتفاق نظر دارندو اگـر هم فقيهى در مساله اى فتوايى مخالف سنت داده دليلش آن است كه يا حديث به اونرسيده اسـت , يا اگر رسيده از نظر وى صحيح نبوده است و يا اسباب و عواملى ديگر در كاربوده است كه در فصول ديگر همين بخش بدانها خواهيم پرداخت .

اگـر هـم احـيـانـا كـسانى وجود داشته اند كه مى گفته اند لازم نيست به سنت نبوى عمل كرد اندك بوده اند و اندك هم در حكم معدوم است .

گفتار سوم : اهميت سنت در تشريع

اهميت سنت در تشريع زمانى روشن مى شود كه آن را برحسب احكامى كه آورده است به سه قسم زير تقسيم كنيم :

سنت تقريركننده و تاكيد كننده

بـخـشـى از سـنت احكامى را كه در قرآن كريم آمده است تاكيد و تقرير مى كند و بدين ترتيب اين دسـتـه از احكام داراى دو منبع و دو دليل مى شوند: دليلى از قرآن , و دليلى تاكيد كننده ازسنت .

بخش عمده اى از سنت نبوى از اين نوع است از جمله : فرمان آن حضرت به برپا داشتن نماز, دادن زكـات , انـجام حج , روزه گرفتن در ماه رمضان , وفا كردن به پيمان , در پيش گرفتن راه راست , آراسـتـه شـدن بـه خـويـهاى شايسته و از اين قبيل , و همچنين نهى از شرك ورزيدن به خداوند, گـواهـى دروغ دادن , عقوق والدين , انسان كشتن به ناحق , دامن آلودن به فحشا,نوشيدن مست كننده , دزدى كردن , خيانت در امانت , تهمت زنا بستن به زنان پاكدامن وكارهايى از اين دست .

سنت تبيين كننده

بـخـشـى از سـنـتـنـصـوص قـرآن مـحـتـاج تـوضيح را بيان مى كند, بدين ترتيب كه عام آن را تـخـصـيـص مـى زنـد, مطلقش را مقيد مى كند, مجملش را تفصيل مى دهد, مبهم آن را تبيين و مـشـكـلـش راتفسير مى كند, و اينها همه به استناد اختيارى است كه در آيه قرآن به او داده شده اسـت , آنـجـاكـه مـى فـرمـايد: (و ذكر را بر تو فرو فرستاديم تا آنچه را بر مردم نازل شده برايشان تبيين كنى ). ((890)) از ايـن قـبـيـل است بيان قولى و عملى او از اوقات نماز, تعداد ركعتهاى نمازهاى واجب پنجگانه , چـگـونگى انجام نماز و اجزاى آن از قبيل تكبير, سلام , ركوع , سجود, قيام , جلوس ,قرائت , تشهد و ديگر واجبات و مستحبات نماز.

نـيز بيان زكات و نصاب آن , اموالى كه زكات در آنها واجب است , مقدار زكاتى كه بايد داده شود, و ديگر احكام جزئى زكات .

و نيز بيان مناسك حج , چگونگى روزه و واجبات آن , نصاب سرقت و چگونگى اجراى حدآن , احكام تفصيلى بيع و ربا, احكام جزئى خوردنيها, نوشيدنيها, معاملات و احوال شخصى و ديگر احكامى كه در قرآن كريم از برخى جوانب به اجمال برگزار شده است .

سنت تاسيسى

بـخـشى از سنت , خود, مستقلا به وضع و انشاى احكامى پرداخته است كه قرآن درباره آنهاساكت اسـت و بـديـن تـرتـيـب در ايـن نـوع از احـكام تنها سنت منبع استنباط آنهاست , از قبيل تحريم درندگان , پرندگان چنگال دار, ((891)) پوشيدن لباس حرير و استفاده از طلا براى مردان , حكم بـه وجـوب سـهم ارث براى جده , جواز رهن در غير سفر, حكم به گواه و سوگندمدعى , وجوب زكات فطر, احكام نماز وتر و ديگر احكامى كه تنها در سنت بيان شده است .

/ 132