واجب موقّت و غير موقّت
يكى از تقسيماتى كه براى واجب مطرح است تقسيم آن به «واجب موّقت و واجب غير موّقت»(1) و تقسيم واجب موّقت به «مضّيق و موسّع» است.قبل از شروع بحث مقدمهاى مطرح مىكنيم:موضوع براى احكام عبارت از فعل مكلّف است، يعنى فعلى كه عامل آن عبارت از مكلّف است. روشن است كه عملى كه اضافه به مكلّف دارد در شئون مادّى ـ از نظر احتياج به زمان و احتياج به مكان ـ تابع خود مكلّف است.همان طور كه خود مكلّف در ظرف زمانى خاص و ظرف مكانى خاصّى واقع است، آنچه اضافه به مكلّف دارد و از او صادر مىشود نيز نمى تواند از زمان و مكان جدا باشد. ما فعلا در مورد زمان بحث مىكنيم و مرحوم آخوند اين معنا را در عبارتى كوتاه اين گونه مطرح مىكند: «وإن كان الزمان ممّا لابدّ منه عقلا في الواجب...».(2) بر اين اساس مىگوييم:در عين اين كه عمل مكلّف حتماً بايد در زمانى واقع شود، ولى گاهى زمان ـ به عنوان زمان ـ نقشى در مصلحت مترتب بر آن فعل مكلّف ـ كه لازم الاستيفاء1 ـ واجب غير موقّت را گاهى واجب مطلق هم مىگويند. به اين معنا كه زمان خاصى در آن نقش ندارد.2 ـ كفاية الاُصول، ج 1، ص 229