اين مبنا كه «هيئت لاتفعل، بر طلب دلالت مىكند»، اگر چه مورد تسالم مرحوم آخوند و ديگران قرار گرفته ولى به نظر ما مورد مناقشه است.واقعيت مسأله اين است كه بين امر و نهى، اختلافى ماهوى وجود دارد و در هيچ كدام از اين دو، مسأله طلب مطرح نيست ـ نه طلب حقيقى و نه طلب انشائى ـ. و ما اين مسأله را در بحث اوامر مورد بررسى قرار داديم.در تكوينيات وقتى مولا مىخواهد عبدش كارى را انجام دهد، دست او را مىگيرد و با استفاده از قدرت خود او را وادار به انجام آن كار مىكند. اين را بعث تكوينى مىنامند. هم چنين گاهى مولا مىخواهد عبدش فلان كار را انجام دهد، با استفاده از قدرت خود جلوى او را گرفته و مانع از انجام آن عمل مىشود كه اين را زجر تكوينى مىنامند.امّا در تشريعيات وقتى مولا بخواهد عبد كارى را انجام دهد، به او فرمان مىدهد و وقتى بخواهد آن كار را انجام ندهد، او را از آن كار نهى مىكند كه اين را بعث و زجر اعتبارى مىگويند.واقعيت بعث اعتبارى اين است كه مولا مىخواهد عبدش عملى را انجام دهد ولى نمى خواهد او را به صورت تكوينى وادار به انجام آن عمل نمايد بلكه مىخواهد از