احتمال دوم: - اصول فقه شیعه (1) جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول فقه شیعه (1) - جلد 5

ملکی اصفهانی، محمود؛ ملکی اصفهانی، سعید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 371

استحباب مسأله را چگونه حل مىكند؟ اصلاً وجوب و استحباب را چگونه معنا مىكند؟ هر دو، اراده مظهَره و متعلق به بعث است وزجرى در كار نيست. چاره اى نيست جز اين كه گفته شود: «وجوب، عبارت از اراده قويه مظهَره متعلق به بعث و استحباب عبارت از اراده غير قويه مظهَره متعلق به بعث است». پس هر دو متعلق به بعث است و اختلاف آنها در شدت و ضعف است. آيا در شدت و ضعف مىتوان دو ماهيت را مطرح كرد؟ شدت و ضعف ـ حتى در باب وجود و همه كليات مشككه ـ تحت يك ماهيت مىباشند. در ارتباط با حقيقت وجود ـ با اين كه مسأله وجوب وجود و امكان وجود قابل مقايسه نيستند و بين آنها كمال فاصله وجود دارد ـ اين گونه نيست كه وجود در باب ممكن معناى خاصى و در باب واجب معناى ديگرى داشته باشد و حقيقت وجود در ارتباط با ممكن و واجب، دو حقيقت باشد.

پس بر اساس اين احتمال نمى توان مسأله تضاد بين احكام را مطرح كرد.

احتمال دوم:

حكم، ارتباطى با اراده ندارد. بلكه حكم عبارت از بعث وزجر مولاست ولى بعث وزجر بر دو قسم است: تكوينى خارجى و اعتبارى.

بعث وزجر تكوينى به اين معناست كه مولا دست عبد را بگيرد و او را به كارى وادار كرده يا از عملى ممانعت كند. و اين ارتباطى به بحث ما ندارد.

اما بعث وزجر اعتبارى با «افعل» و «لا تفعل» تحقق پيدا مىكند يعنى مولا دستورى صادر كند و عبد خود را نسبت به انجام كارى تحريك كرده يا از انجام كارى باز دارد. بعث اعتبارى را وجوب وزجر اعتبارى را حرمت مىنامند.

بر اساس اين تفسير، حكم هيچ گونه ارتباطى با اراده ندارد.(1)

اين احتمال را ما در مواضع متعددى مطرح كرديم.

1 ـ يعنى اراده، در عنوان حكم مطرح نيست، نه اين كه بعث يا زجر بدون اراده امكان داشته باشد.

/ 494