4ـ راه حلّ مرحوم بروجردى - اصول فقه شیعه (1) جلد 5
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 244
ثالثاً: در ارتباط با وضع در حروف، نزاعى بين مشهور و مرحوم آخوند وجود داشت. مشهور معتقد بودند: در باب حروف، «وضع عام و موضوع له خاص» است. يعنى واضع وقتى مىخواست كلمه «مِنْ» را وضع كند، كلّى ابتدا را تصور كرد ولى كلمه «من» را براى مصاديق ابتدا وضع كرد. پس «مِنْ» داراى موضوع له هاى متعدّدى است.(1)
ولى مرحوم آخوند عقيده داشت: حروف ـ همانند اسماء ـ داراى «وضع عام و موضوع له عام» مىباشند و فرق بين حروف و اسماء به حسب موارد استعمال است.(2)
ما در آنجا پس از بحث و بررسى، نظريه مشهور را پذيرفتيم.
سپس با توجه به اين كه هيئات مانند حروف هستند ما نتيجه گرفتيم كه موضوع له هيئات نيز خاص است. در اين صورت بايد همان طور كه موضوع له هيئت «افعل» خاص است موضوع له هيئت «لاتفعل» هم خاصّ باشد و از اين جهت فرقى بين اين دو وجود نداشته باشد. معنا ندارد كه ما هيئت «افعل» را همانند حروف به حساب آوريم ولى هيئت «لاتفعل» را همانند اسماء بدانيم.
حتى بنا بر مبناى مرحوم آخوند ـ كه حروف را داراى وضع عام و موضوع له عام مىداند ـ هم نمى توان فرقى بين هيئت افعل و هيئت لاتفعل قائل شد.
در نتيجه راه حلّ مرحوم اصفهانى نيز نمى تواند مورد قبول باشد.
4ـ راه حلّ مرحوم بروجردى
راه حلّ ايشان با حفظ دو مقدّمه است كه ما در ارتباط با مفاد هيئت افعل و مفاد هيئت لاتفعل مطرح كرديم:
مقدّمه اوّل: هم اوامر و هم نواهى، به «وجود طبيعت» تعلّق گرفته اند و در نواهى