صحيح است يا باطل؟(1)
با توجّه به مقدّماتى كه ما ذكر كرديم، دليلى بر بطلان چنين عبادتى نداريم، زيرا اگر چه صحت عبادت نياز به امر دارد ولى لازم نيست كه امر آن امر شخصى باشد بلكه همان امر كلّى {أقيموا الصلاة) ـ كه شامل همه مخاطبين است ـ كفايت مىكند. در اين صورت اگر مكلّف، توجهى به امر به ازاله نكرد و به داعى امر {أقيموا الصلاة)اشتغال به نماز پيدا كرد، چه كمبودى در اين نماز وجود دارد تا ما حكم به بطلان آن بنماييم؟ هم جنبه عبادى دارد، هم امر دارد و هم امر آن در رتبه امر به ازاله است و تقدّم و تأخّرى وجود ندارد. هر چند مسأله اهمّ و مهم بودن مطرح است ولى اهم و مهم بودن اثرى در اين جهت ندارد، بلكه اثر اهم بودن در جايى ظاهر مىشود كه چنين شخصى در مقابل ترك ازاله استحقاق عقوبت پيدا مىكند، امّا دليلى بر بطلان نماز وجود ندارد.اكنون مثال را در جايى فرض مىكنيم كه هر دو واجب، مضيّق(2) باشند ولى يكى اهم و ديگرى مهم باشد.در اين صورت اگر مكلّف قدرت خود را صرف انجام دادن واجب اهم كرد، به حكم عقل مستحق ثواب است و نسبت به ترك واجب مهم استحقاق عقوبتى در كار نيست.امّا اگر قدرت خود را صرف واجب مهم كرد، به حكم عقل نسبت به واجب مهم مستحق ثواب است ولى نسبت به ترك واجب اهم مستحق عقاب است. و چنين چيزى هيچ مانعى ندارد.ولى اگر هر دو را ترك كرد، استحقاق دو عقوبت دارد. و ما در اين مسأله با قائل به1 ـ يادآورى: بحث ما بنا بر اين فرض است كه «امر به شئ مقتضى نهى از ضدّ نباشد». در اين جا عدّه اى مىگفتند: «اگر امر به شئ هم مقتضى نهى از ضدّ نباشد، چنين عبادتى باطل است، زيرا امرى در ارتباط با آن وجود ندارد».2 ـ به خلاف ازاله و صلاة كه اهم و مهم بودن به جهت ضيق وسعه است.