خلاصه آنچه گفتيم اين است كه اگر ما سه مبناى ذيل را بپذيريم،نتيجه اين مىشود كه فرقى بين دخول در دار غصبى و خروج از دار غصبى وجود ندارد و همان طور كه دخول در دار غصبى ـ به عنوان «تصرف در مال غير» ـ منهى عنه است وجز مسأله نهى چيزى وجود ندارد، خروج از دار غصبى هم همين طور خواهد بود و چيزى جز مسأله نهى ـ آن هم نهى فعلى منجّز ـ در مورد آن وجود نخواهد داشت. و اضطرارى كه براى او پيش مىآيد، نمى تواند موجب معذوريت او شود تا ـ به گفته مرحوم آخوند ـ موجب سقوط نهى فعلى گردد، چون اين اضطرار، به سبب سوء اختيار او بوده است.آن سه مبنا عبارتند از:1 ـ امر به شىء مقتضى نهى از ضد عام نباشد و نهى از شىء هم مقتضى امر به ضدّ عام نباشد.2 ـ مقدمّه واجب، واجب نباشد.3 ـ خطابات عامّه، انحلال به خطابات شخصيّه پيدا نكنند.