3ـ راه حلّ مرحوم اصفهانى
راه حلّ ايشان مبتنى بر سه مطلب است.اوّلا: مفاد هيئت «لاتفعل» عبارت از «طلب ترك» است.(1)ثانياً: طلبى كه در باب نواهى انشاء مىشود، طلب كلّى و طبيعت طلب است، به خلاف طلب در باب اوامر كه جزئى و شخصى بوده و به يك وجود از وجودات طبيعت تعلق دارد.(2)1 ـ نظر ايشان در ارتباط با مفاد هيئت افعل و لاتفعل همانند نظر مرحوم آخوند است.2 ـ اين مطلب نظير چيزى است كه در باب مفاهيم مطرح مىشود. يكى از مباحث مطرح شده در آنجا اين است كه آيا جمله شرطيه مفهوم دارد يا نه؟ يعنى مثلا در جمله شرطيه «إن جاءك زيد فأكرمه» آيا هنگام انتفاء مجىء، حكم وجوب اكرام منتفى مىشود يا نه؟ در آنجا گفته شده كه حكم مورد بحث، شخص «أكرم زيداً إن جاءك» نيست، زيرا روشن است كه اين حكمْ شخصى است و با انتفاى هر قيدى از قيود آن، خود حكم هم منتفى مىشود. بنابراين با انتفاء مجىء زيد، شخصِ «أكرم زيداً إن جاءك» منتفى است. نزاع در انتفاء سنخ اين حكم است. يعنى مىخواهيم بدانيم آيا با انتفاء مجىء زيد، كلّى وجوب اكرام هم ساقط است؟