دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است كه عدد او نه آحاد را و نه عشرات را و نه صد و يكى هزار بايشان بسنده باشد ازيراك بيست و هشت است . ولكن اين مردمان ترتيب عدد به حروف جمل كردند ازيراك اين ترتيب آشكاره تر بود ميان اهل كتاب پيش از عرب و از اين است : ابجد هوز ( الخ ) و حصت هر يكى از اين حروفها از شمار بدين جدول در است : ( جدول ياد شده و رسم شده ) .

هيچ خلاف كردند اندر آن ؟ غرض اندر اين حرفها اختصار است و سبكى نبشتن عددها اندر جداول شمار نجوم . و به ميان منجمان هيچ خلاف نيست اندر آن . و لكن گروهى خلاف كردند . از جمله آن مردمان كه نه از اين صناعت بودند و سعفص را صعفض نهادند و قرشت را قرست و مانند اين از جهت حديثهاى لغت يا مذهبها كردند . و آن چون لغو و هوس بود و گرنه آنستى كه آن مردمان كه اين بكار دارند اتفاق بر اين كردند خلاف آن مخالفان روا داشتيمى و لكن از عادت بيرون آمدن ناپسنده بود . چگونه تركيب بايد كردن ؟ اگر عدد از مرتبه هاى بسيار بود چون آحاد و عشرات ومئين نخست بزرگتر بايد نبشتن چون صدگان كه نخست بايد نبشتن آنگاه دهگان آنگاه يگان . و نموده آن صد و پانزده چنين قيه بايد نبشتن و زبر خطى بايد كشيدن تا او را از ميان سخنان پديد آرد و دلالت كند كه شمار است نه سخن . و اگر عدد صد و پنج باشد چنين قه بايد نبشتن . و اگر چهل و دو باشد چنين مب بايد نبشتن . و اگر هزار دو بود غب بايد نبشتن .

و اگر دو هزار باشد بغ بايد نبشتن زيرا كه چون خرد بر بزرگ مقدم شود او را از غب جدا كند و دليل باشد كه از بهر مرادى كرده باشد . و عادت نبشتن اين حرفها چنان رفت كه جيم را دنبال ببرند تا حال را نماند زيراك حاجت به خاك ششصد است كم آيد زيرا كه شمارهاى نجوم بر سيصد و شصت رود . و يا را از پس كشند تا اگر نقطه نون نزديك او باشد بى را نماند تا ميان ايشان فرق بود . و كاف را چفته كنند تا لام را نماند . و نون را بزرگتر از راى و زاى دارند و نقطه زده و بن نون خميده تا ميان ايشان فرق بود زيراك راى را نقط بزنند و زاى را نقط زنند . و ميان سين و شين فرق نقط است . و چون نون يابى به آحاد مركب شود نقطه نون ميان ايشان فرق كند و آنگاه احتياط كنند تا يا را نيز نقط زنند . و اگر صفر بايد نبشتن به جاى فارغ از عدد زبر دائره صفر خطى مماس بايد كشيد تا فرق بود ميان او و ميان هى . فاما بميان رقمهاى هندوان اين خط زبر صفر نبايد كشيدن كه آنجا هى نيست]). ( التفهيم ط 1 ص 52 54 ) در بيان بعضى از عبارات بيرونى گوئيم :

قوله([ : و لكن اين مردمان ترتيب عدد به حروف جمل كردند])پس بنابر قول بيرونى حرف جمل فقط بر دائره ابجدىاطلاق مى شود . قوله([ : و لكن گروهى خلاف كردند]). . . خلاف اين گروه دخلى و ضررى به مواضعت و اتفاق ارباب هيات در تدوين ازياج و كتب فن ندارد . آنان را در رشته هاى علوم ارثماطيقى مواضعت و اتفاق ديگر

/ 526