درس 42 : طول جغرافيائى بلاد و مبدأ آن - دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
و انسانهايى را كه بر اثر حشر و حضور و مصاحبت با آن انوار قاهره انس با آنها گرفته اند و متصف بصفات آنها و متخلق به اخلاق آنها شده اند و آنسويى گرديده اند اصحاب يمين مى دانند و آنانى را كه روى بدين سوى دارند يعنى دل به دنيا باخته اند و اليف شهوات نفسى شده اند و با اصطبل و علف خوى كرده اند اصحاب شمال مى خوانند و هر يك از دو فريق را به طبق و وفق ملكات مكسوب يا مكتسبشان محشور مى دانند كه هر كس مزرعه وزرع و زارع خود يعنى مهمان سفره خود است . و آنكه نقل كرده ايم كه([ : و قد زعموا انه مستقر الشياطين])شايد مستقر شياطين بودن دژ گنگ در آن ايام مانند ام غيلان بودن اماكن مخصوص در عرف عرب باشد چه اين كه غيلان جمع غول است و هر رباينده و تباه كننده را غول گويند . و ام بهمعنى جاى است و ام غيلان يعنى جاى غولان همانطور كه جاى مغز سر را ام الدماغ گويند چنانكه در قطعه سى و نهم و نصاب الصبيان آمده است كه :
جبهه چكاد و مفرق فرق و دماغ مغز ام الدماغ جاى وى و جمجمه كله ام غيلان جايى را گويند كه از انبوهى و انباشتگى درختهاى خاردار و بوته هاى خارناك مخصوص بيشه اى سهمگين و پرخطر صورت مى يابد و از آن حذر مى نمايند و تحذير مى كنند كه جاى غولان است يعنى جانوران درنده و رباينده و هلاك كننده در آنند . ام غيلان در زبان پارسيان به نظم و نثر به تخفيف مغيلان شده است كه خار مغيلان گويند . مثلا حافظ گويد :
در بيابان گر بشوق كعبه خواهى زد قدم سرزنشها گر كند خار مغيلان غم مخور و شايد در آن دژ مردمى سفاك و بى باك بسر مى بردند كه ديگران آنان را شياطين مى خواندند .
درس 42 : طول جغرافيائى بلاد و مبدأ آن
اين درس دنباله و تتمه درس پيش است كه باز مطالبى در مبدأ طول بلاد بر مبناى كار قدماء و از ديدگاه آنانست . ابوالحسن اصطهباناتى در شرح تشريح الافلاك شيخ بهائى در مبدأ طول گويد : مبدأ العماره فى الطول عند علماء الهند الجانب الشرقى لتحقق حاله عندهم لكونه اقرب نهايتى العمارة اليهم و قد حكى أن ارصادهم كانت هناك ايضا و لكونه اشرف بناء عندهم لوقوعه فى يمين الفلك حيث زعموا ان الفلك على صورة انسان مستلق على ظهره راسه الى الجنوب و رجله الى الشمال