در درس نهم گفته آمد كه دائره منطقة البروج از چهار نقطه اعتدالين و انقلابين و از نقاط متوهم ميان هر يك از نقطه اعتدال و انقلاب به دوازده قسم متساوى قسمت مى شود و هر قسمت را برج نامند اكنون سخن ما اين است : چون شش دائره عرض بگذرانيم كه يكى از آنها از دو نقطه انقلاب بگذرد و اين همان دائره ماره به اقطاب اربعه است و يكى ديگر از آنها از دو نقطه اعتدال بگذرد كه قطب آن نقطه انقلاب خواهد بود چنانكه اولى قطب آن نقطه اعتدال خواهد بود و چهار ديگر از آنها از هشت نقاط متوهم ميان نقطه اعتدال و انقلاب بگذرند و اقطاب آنها نيز بر دائره منطقة البروج خواهند بود پس مجموع فلك ثوابت از توهم ترسيم اين دوائر ششگانه به دوازده قسم متساوى تقسيم مى شود و هر قسم كه بين دو نصف دائره از دو دائره عرض از قطب تا قطب منطقة البروج قرار مى گيرد آن را يك برج نامند و بهمان ترتيبى كه در درس نهم گفته ايم مجموع فلك ثوابت به بروج حمل و ثور و جوزا تا آخر تقسيم مى شود . مثلا ا ب حـ دائره البروج بر دو قطب ده و ب اول حمل و ب و برج حمل و د ب ه و د وه هر يك نصف دائره عرض و قوس ب و مقدر هر يك از دو زاويه ب د و و ب ه و خواهد بود و غرض اين است كه همه د ب ه و كه محصور بين دو نصف دائره عرض است برج حمل مى باشد . پس اگر كوكبى در هر يك از دو نقطه رح مثلا بوده باشد در برج حمل است و على هذا القياس .از اين بيان دانسته شده است كه طول هر برج سى درجه است و عرض آن صد و هشتاد درجه . اما عرض كوكب هيچگاه از نود درجه تجاوز نمى كند پس بين عرض برج و عرض كوكب اشتباه نشود . هر چند در محاسبات رياضى عرض برج محاسبه نمى گردد و مورد لزوم نمى شود . تقسيم دوازده گانه ياد شده كه در سطح كل فلك ثوابت تصوير كرده ايم در مجموع عالم جسمانى كه منضد از اجرام علوى است به همان محاذات طول و عرض بروج فلك ثوابت جارى است . مثلا ماه كه نزديكترين جرم فلكى به كره زمين است طول و عرض آن را در وقت معينى استخراج كرده ايم گوييم : تقويم قمر كه همان طول او است([ حـ كو مد])است يعنى سرطان 26 درجه و 44 دقيقه و عرض آن شمالى([ ب له])است يعنى 2 درجه و 35 دقيقه است . در درس چهارم دانسته ايم كه معدل النهار عالم جسمانى را كه به