خواجه طوسى در زبدة الهيأة در تعريف دائره افق چنين فرمايد : ([ هر نقطه كه بر روى زمين فرض كنند و خطى مستقيم از مركز زمين به آن نقطه كشند و در هر دو جهت اخراج كنند تا سطح اعلاى فلك البروج آنطرف كه بنقطه نزديكتر بود آنرا سمت الرأس آن نقطه خوانند و ديگر طرفرا سمت رجل يا مقابل سمت الرأس . و چون آن خط را محور سازند و دو طرف آن خط كه بر سطح فلك باشد دو قطب و دائره عظيمه ميان آن دو قطب كشند كه سطح آن دائره همه عالم را به دو نيم كند آن دائره را دائره افق آن نقطه خوانند كه ظاهر و خفى فلك را به قياس آن نقطه از يكديگر جدا كند و نيمه ظاهر آن نيمه بود كه نقطه در آن جانب بود و نيمه خفى ديگر جانب بود]). خواجه در عبارت فوق فلك بروج را فلك اعلى قرار داده است كه خط مذكور را از دو طرف به سطح اعلاى آن منتهى كرده است . و در عبارت بعدى فرموده است : سطح آن دائره همه عالم را به دو نيم كند . در كتب ديگران نيز گاهى فلك اعلى بفلك بروج اطلاق شده است . و آن از اين روى است كه در عمل تفاوتى پيش نمى آيد يعنى چه بگويى كه دوائر عظام و خط مذكور محور افق و نظائر آنها به سطح اعلاى معدل منتهى شوند و چه بگويى كه به سطح اعلاى فلك بروج در عمل اختلافى روى نمى آورد . و ديگر اين كه نيمه مرئى و غير مرئى بودن عالم بلحاظ با رؤيت كواكب است .