در درس چهل و هفتم گفته ايم كه قبة الارض را قبه اژين و وسط الارض نيز گويند . و در درس بيست و سوم دانسته ايم كه هيات فلك از سخن سرايان به خيمه و كله تشبيه و تعبير شده است . و در درس بيست و ششم گفته ايم كه در لسان روايت از اين خيمه تعبير به قبه شده است چنانكه در روايت از دائره نصف النهار تعبير به وسط قبه گرديده است . و در پايان درس چهل و ششم اشارتى به تطامن و تبطيط دو جانب قطب زمين و شلغمى شكل بودن آن شده است كه زمين در حدود قطبين اندك فرو نشستگى دارد و در حدود دائره استواء اندك برآمدگى .لاجرم به سبب تطامن مذكور نصف قطر استوائى زمين اطول از نصف قطر قطبى آنست . و گفته اند كه شعاع قطبى يعنى نصف قطر قطبى زمين از شعاع استوائى كه نصف قطر استوائى زمين است قريب به بيست و يك كيلومتر كمتر است . و فاضل كرينليسوس فانديك در ابتداى مرآة وضيه گويد : فلاسفه از عهد فيثاغورس قبل از مسيح عليه السلام به پنج قرن تا كنون اتفاق بر كروى بودن ارض دارند اما تسطيح ناحيه قطبين آن از فيلسوف اسحاق نيوتن در اوائل قرن هيجدهم ميلادى به وضوح پيوسته است . قبه بدين معنى كه شعاع استوائى زمين