درس 48 : قبة الارض - دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هشتم آن كه تمامى علم كتاب پيش خاطر آرد پس آن را قسمت نمايد تا اقسام وى متقابل افتد و متداخل نگردد]). اين بود سخن وى در رؤس ثمانيه . و مقصودش از هفتم اين است كه زمان تعليم آن را به حسب ترتيب دوره اى و كلاسيكى معلوم كند كه از كتب ابتدايى است و مبتدى را بكار آيد و يا از متوسطات است و يا براى دروس نهائى است كه منتهى را بكار آيد .

بيان

قوله([ : و از اين شكل آنچه گفتيم روشن شود])شكل مذكور ( ش 20 ) در جهان دانش بى حروف است و حروف را راقم براى سهولت تعليم اختيار كرده است . پس گوييم : ا ب ك ح كره ارض بر مركز ا و ح مبدأ عمارت شرقى . و ب مبدا عمارت غربى . و ك قبة الارض و هر يك ازه د ب ط ل ح ك رى قامت اشخاص . حال در تطبيق مطالب عبارت جهان دانش با شكل گوييم :

درس 48 : قبة الارض

اين درس دنباله درس پيش است : قوله([ : قدمهاى ساكنان يك طرف عمارت]). . . چون ه ح د ب . قوله([ : اگر بعد ميان ايشان به زاويه منفرجه محيط گردد])چون زى ه ح و زاويه راه . قوله([ : و اگر بعد ميان آن دو آن زاويه حاده بود مانند طل ه ح و زاويه ط اه قوله([ : و اگر بعد ميان آن دو شخص همچند ربع قائمه باشد])همچند يعنى برابر آن بود . چون ه ح ح ك و قائمه ح اه . قوله([ : و از اين لازم آيد ميان قدم ايشان])مثلا طل رى كه بعد ميان سر ايشان كه خط ط ر است بيش از بعد ميان قدم ايشان است چنانكه روشن است . موارد فوق را به عنوان مثال ذكر كرده ايم . پس بر اين قياس است طل با د ب كه زاويه ط ا د منفرجه است . و همچنين رى با د ب كه زاويه را د حاده است . و يا هر يك از طل ح ك ر ى نسبت به يكديگر و زواياى ط ا ح ط ا ر ح ا ر كه حاده اند. وح ك با د ب و زاويه ح ا ب كه قائمه است .

و هكذا . قوله([ : و چون اول عمارت و آخر او در طول]). . . از اين گونه ظرائف كه مسعودى تا آخر كه گفته است([ : و از اين شكل آنچه گفتيم روشن شود])نظائر آنها در كتب مربوطه لطائفى مبتنى بر كروى بودن زمين آورده اند كه گفته آيد . مسعودى مسائل فوق را متفرع بر كروى بودن ارض در ربع معمور آن آورده است چنان كه ظاهر است . خواجه طوسى در آغاز فصل اول باب سوم تذكره مطلبى ديگر قريب بدان به نحو عمام دارد كه با مزج بعضى از عبارات شرح بيرجندى بدين صورت است : ([ قد تبين فى اول الكتاب أن الارض بجملتها مستديرة اراد بالمستديرة الكرة تجوزا و أن الواقف عليها وقوفا طبيعيا من جميع الجوانب رأسه الى مايلى المحيط اى السماء و هو الفوق و رجله الى مايلى المركز و هو التحت بحيث يصير طول الواقف مع قطر من اقطار الارض خطا واحدا و ان سطح الارض و هو محدبها مواز لمقعر الفلك المحيط به . و السائر على الارض يجب ان بصير سمت راسه فى كل وقت جزء آخر من الفلك]).

يعنى : دانسته شده كه زمين كروى است و كسى كه در هر جاى زمين به نحو طبيعى ايستاده است سر او به سوى فلك محيط يعنى آسمان است كه زبر اوست و پاى او بسوى مركز كه زير اوست . چنان كه قامت واقف با قطرى از اقطار زمين يك خط خواهد بود . و سطح زمين كه محدب آنست موازى با مقعر فلك محيط مى باشد . و سمت الراس رونده بر زمين در هر وقت

/ 526