مطلب ديگر : در درس بيست و سوم گفته ايم كه هيات فلك يعنى قبه جسم كل نسبت به زمين از سخن سرايان به خيمه و كله تشبيه و تعبير شده است . اكنون سخن ما اين است كه از اين خيمه در لسان روايت تعبير به قبه شده است و خيمه و قبه خيلى باهم شبيه اند يعنى فلك چون گنبدى بر روى زمين است و نسبت به حركت اولى گنبد دوار بلكه نسبت به حركت ثانيه هم ولكن آن سريع و اين بطى ء و اين به توالى و آن بخلاف توالى آنگاه در روايت از دائره نصف النهار تعبير به وسط قبه گرديده است كه چون شمس از وسط قبه زايل شده است وقت صلوة ظهر فرا رسيده است . الاختصاص للمفيد باسناده الى ابى الصباح الكنانى قال : سألت ابا عبدالله عليه السلام عن قول الله الم تر ان الله يسجد له من فى السموات و الارض و الشمس و القمر و النجوم و الجبال و الشجر و الدواب الاية ؟ فقال : ان للشمس اربع سجدات كل يوم و ليلة الى قوله عليه السلام : و اما السجدة الثانية فانها اذا صارت فى وسط القبة و ارتفع النهار ركدت قبل الزوال فاذا صارت بحذاء العرش ركدت و سجدت فاذا ارتفعت من سجودها زالت عن وسط القبة فيدخل وقت صلوة الزوال الخبر . ( صلوة بحار ص 42ج 18 ط 1 و صلوة مستدرك الوسائل ص 188 ط 1 ) .
بيان
ركورد شمس بطؤ حركت او در حوالى نصف النهار است كه در دروس آتيه مبرهن مى گردد .چنانكه فلك در لسان روايت تعبير به قبه شده است در زبان سرايندگان نيز بسيار ديده مى شود : رودكى گويد :گنبدى نهمار بر برده بلند نش ستون از زير و نزد بر سرش بلند كه ناظر است به كريمه : الله الذى رفع السموات بغير عمد ترونها ( رعد 3 ) . و در ديوان راقم آمده است :شمس را ذره شعرى شمر از روى حساب خلقت و رفعتشان را نه طناب و عمديست و نظامى گويد :لاجرم اين گنبد انجم فروز آنچه بشب ديد نگويد بروز و فردوسى گويد :پديد آمد اين گنبد تيزرو شگفتى نماينده نوبنو سعدى گويد :لوحش الله از قد و بالاى آنسرو سهى زانكه مانندش بزير گنبد دوار نيست راقم گفته است :زان حسن و جمال غيب بى عيب است اين غنج و دلال گنبد دوار نيست