هر گاه شخصى بر نقطه اى در سطح ارض بصرش را مركز قرار دهد و شعاع متوهم خارج از بصر مماس به سطح كره ارض و منتهى به فلك اعظم گردد سپس همين سان بر گرد زمين يكدوره را تمام كند كه فاصل ميان ظاهر و خفى از زمين و آسمان يعنى به حقيقت فاصل بين مايرى و ما لايرى گردد افق ترسى مرتسم مى شود . وجه تسميه آن به ترسى اين است كه ترس به معنى سپر است و چون زمين كروى است لاجرم قسمتى از حدى به ارض كه شخص ناظر بر وسط آن ايستاده است با آن دائره مفروض گرداگرد حدبه به شكل سپر متصور مى گردد . از تعريف دوائر ثلاث آفاق دانسته شد كه ترسى مطلقا بين مايرى و ملايرى فاصل است به خلاف حقيقى و حسى . افق ترسى را افق رؤيت نيز گويند و حسى نيز بر آن اطلاق شده است و لكن اشهر اسماى هر يك همان حقيقى و حسى و ترسى است كه گفته آمد . افق ترسى به حسب تفاوت قامت ناظر در طول و قصر و به حسب ارتفاع و انخفاض محلى كه منظر وى باشد اختلاف مى يابد كه شايد گاهى محيط وى منطبق بر محيط افق حقيقى گردد و گاهى دائره صغيره اى يعنى مقنطره اى بود كه در زير آن يا در زير آن قرار گيرد . در صورت انطباق فاصل ظاهر و خفى به دو نيم برابر بود . و اگر در زير آن افتد برخى از آنچه كه به افق حقيقى لايرى بود مرئى شود . و اگر در زبر آن افتد بالعكس . خلاصه فاصل بين مايرى و مالايرى افق ترسى است يعنى به اين دائره طلوع و غروب كواكب معلوم شود و بدانچه گفته ايم نسبت اين افق با افق حسى نيز معلوم گردد . و بعضى از اهل تحقيق گفته است كه : عامه مردم طلوع و غروب را از افق ترسى اعتبار كنند و لكن محققان از افق حقيقى كه چون جزء منطقه بروج يا مركز كوكبى بر دائره افق حقيقى بود آن جزء طالع يا غارب محسوب مى شود و آن نقطه مركز كوكب بر افق مشرق و مغرب وى است و اين سخنى استوار است .