پاره اى از زمين هموار ياد شده را بايد گشادگى در شايستگى دائره هنديه بوده باشد يعنى نه چندان فراخ دور از نياز و نه بدان اندازه خرد كه پياده شدن دستورهاى آينده بر آن دشخوار بود . چون سطح بدان وصف آراسته شده است ميخى يا تير چوبى را در ميان آن باستقامت و استوارى تمام فرو كنند و نخى بدان بندند كه هم بر آن بگردد و هم از جاى خود به بالا و پائين آن نجنبد و ميخ ديگرى بر سر نخ به بندند و آنرا در دست بگيرند و نخ را شعاع يعنى نصف قطر دائره قرار داده بر روى سطح مستوى ساخته و پرداخته دور دهند تا از گردش نخ و اثر ميخ دائره اى پديد آيد . هدف اين است كه بايد نقطه اى را در ميان آنسطح برگزينند كه مركز دائره اى شود و دائره اى بسيار درست رسم گردد خواه بدستور ياد شده و خواه بشيوه ديگر .
تبصره
اگر ستونى را بارتفاع مناسب بر زمين بنا نهند و سر آن را با رخام و يا فلزى بگيرند بسانى كه بريخت سطحى نيك هموار بوصف مذكور درآيد و دستورهاى آينده را بر آن عمل كنند بهتر است زيرا كه دور از گزند و آسيب خواهد بود و براى هميشه بكار خواهد آمد و بويژه خط سمت قبله و خط زوال و خطوط ساعات روز كه بر آن نقش بسته شده است پاينده و ماندنى مى باشد .
سخن در مقياس دائره هنديه است
پس از تسطيح زمين و رسم دائره بنهج مذكور بايد مقياس بر آن نصب كرد . بحث در موضوع مقياس از چند وجه پيش مى آيد نخست از ثقل يعنى سنگينى آن . مقياس را بايد