و نيز چون ميان دو طرف عمارت نيم دائره بود لازم آيد كه قدمهاى ساكنان يك طرف عمارت بر سمت قدمهاى ساكنان طرف ديگر بود تا چون دو بخش بر خط استواء بر دو طرف عمارت بايستند دو طرف خطى كه از مركز عالم به دو طرف عمارت پيوندد و به قدمهاى اين دو شخص رسد پس بر هر يكى رسد از ايشان تا اگر توهم كنيم كه زمين از ميان برخيزد و نيست گردد هر دو قدم اين يك شخص بر هر دو قدم آن ديگر شخص منطبق شود . اما چون اين دو شخص بر دو طرف عمارت نباشند و به جاى ديگر باشند اگر بعد ميان ايشان هر دو بيش از يك ربع دائره بود آن دو خط كه از مركز عالم بيرون آيند و هر يكى به قدم يكى از آن دو شخص پيوندد به نزديك مركز عالم به زاويه منفرجه محيط گردد . و اگر بعد ميان آن دو شخص كم از ربع دائره بود آن زاويه حاده بود . و اگر بعد ميان