كره زمين را از دو جانب قطب اندكى تطامن است يعنى اندكى مسطح است و فرو رفتگى دارد و آفاق استوائى و قريب بدانها را چون مكه مكرمه تقبب است يعنى برآمدگى دارند . و آب همه كره زمين را فرا گرفته بود و چون فرو نشست قهرا جاى برآمده زمين كه قبه آنست و تقبب آن بيش از جاهاى ديگر است در نخستين بار نمودار شده است و آن مكه مكرمه است و چون آب كم كم فرو نشست و تقليل يافت قسمت پديد آمده زمين به تدريج گسترش يافت كه از آن تعبير به دحوالارض شده است . اين حاصل فرموده آن جناب در جلسه درس بوده است كه از محضر ارفع و انور او استفاده كرديم و اينچنين نگاشته ايم . و همين معنى را در كتاب گرانقدرش به نام نثر طوبى در لغت دحو به قلم مباركش چنين تحرير فرموده است :([ دحو : گستردن . والارض بعد ذلك دحيها زمين را پس از آن بگسترد . چنان كه در لغت ارض گذشت مراد از آن كره زمين نيست بلكه سطح خشكى است مقابل دريا و كوه كوه و آب از زمين نيستند و به مقتضاى اين آيه خشكى زمين كه ربع مسكون مى نامند پس از خلقت اولين پديده آمد چون سطح كره خاك را آب از همه جانب فرا گرفته بود و اين خشكى كه برجسته و از آب بيرون آمده مانند جزيره است كه از قعر دريا بر جهد و بالا آيد و به تدريج پهن و گسترده و بزرگ شود . طبيعيان امروز هم گويند آب به همه زمين احاطه داشت و خشكى به عللى از قعر آب برآمد و بر سطح زمين چين ها و شكنج ها هويدا شد]). از معرفت به معناى دحوالارض دانسته مى شود كه اين كلام كامل دحول از غرر معجزات قولى حضرت خاتم صلى الله عليه و آله و سلم است . و نيز بنابر دحول بايد قبه به معنى برآمده ترين جاى ارض مكه مكرمه بوده باشد كه عرض آن 21 درجه و 25 دقيقه شمالى است . و طول آن از ساحل بحر محيط غربى چنانكه در قانون بيرونى آمده است 67 درجه است و از جزائر خالدات اعنى از جزيره فر در حدود 79 درجه است . مطلبى ديگر در([ مطالع بالقبه])در پيش است تا وقت بحث آن در بيان مطالع فرا رسد . مثلا در زيج بهادرى ( ص 229 ط 1 ) و يا در ازياج ديگر آمده است كه : ([ جدول مطالع البروج للفلك المستقيم المبتدء من اول الجدى يسمى