دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و همچنين به قضاياى رياضى است و آگاه به احكام و احوال كائنات مادى است و خيلى هم در كارش زحمت كشيده و در صنعتش ماهر و در پيشه اش چيره دست است ولى منكر متافيزيك يعنى ماوراى طبيعت است . و بر اين پندار است كه ماده اصل است و به تراكم و تصادم ذرات اتمى اين پيكرهاى هستيها به نحو اتفاق تحقيق يافته است . لذا مبدء را كه ماده است بى اراده و در فعلش كه صور گوناگون هستيها است مضطر مى داند . اما فيلسوف الهى معتقد به ماوراى طبيعت است و مبدء عالم را فاعل مريد مختار مى داند . اشتراك اسم سبب مغالطه انسان ظاهر بين بى تميز شده است كه كلمه فيلسوف را در همه جا به يك معنى بكار مى برد . فيلسوف معرب پيلاسوفا يونانى بمعنى دوستدار دانش است چنان كه صوفيه معرف سوفيه يونانى است . علامه بيرونى در ماللهند فرمايد : السوفية وهم الحكماء فان سوف باليونانية : الحكمة . و لما ذهب فى الاسلام قوم قريب من رأيهم سموا باسمهم . ( ص 24 ط حيدرآباد دكن ) واژه دكتر كلمه فرانسوى استDocteu ) ) در فرانسه عالم در هر رشته را دكتر گويند و در مرز و بوم ما اطلاق آن پزشك غلبه دارد دكترى ديندار است و ديگرى بى دين و هر دو در اين اسم شريك .

غرض اين كه بايد ميان منجم الهى به معنى عالم به تنجيم و منجمى كه بقول صدوق : هو الذى يقول بقدم الفلك و لا يقول بمفلكه و خالقه عز و جل فرق گذاشت كه لعن و تكذيب و ابعاد نار ناظر به عقيدت باطل اوست كه مبدء عالم اعنى خداى تعالى را انكار دارد و كواكب را بذاتها مؤثر داند نه به علم هيئت و نجوم : فما لهؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا ( النساء 79 ) درس پانزدهم دروس معرفة الوقت و القبلة در دو مطلب ياد شده اين تبصره به تفصيل بحث كرده است رجوع بفرمائيد . ( ط 1 ص 65 90 ) اكنون سزاوار است كه به معنى ارض قرآنى و تميز آن با كره ارض كه در كتب هيئت بحث مى شود به عنوان مزيد بصيرت در حول دحوالارض به ميان آوريم و شايسته است كه بدوا به معنى اقليم و تعريف آن آشنا شويم كه هم در اين بحث و هم در مباحث بعدى معرفت بدان موجب تسهيل عبارت و تسريع درايت است و سپس در بيان ارض قرآنى و تميز آن با كره ارض هيوى به نقل كلام كامل استاد علامه شعرانى رضوان الله تعالى عليه از نثر طوبى تبرك مى جوييم . در درس 29 گفته ايم كه در علم هيئت از هشت اقليم بحث مى شود : هفت زمينى و يك آسمانى . آسمان را در همان درس دانسته ايم اكنون در هفت اقليم زيمين گوييم : بدان كه جمهور اهل صناعت معظم معموره را در عرض به هفت قسم كرده اند هر قسمى در طول از مغرب تا مشرق و در عرض چندان كه در غايت درازى روز نيم ساعت تفاوت كند . و در خط استواء درازى روز از دوازده ساعت زيادت نبود چه آنجا هميشه روز و شب متساوى بود هر يكى دوازده ساعت . و از خط استواء تا

/ 526