غرض اين كه بايد ميان منجم الهى به معنى عالم به تنجيم و منجمى كه بقول صدوق : هو الذى يقول بقدم الفلك و لا يقول بمفلكه و خالقه عز و جل فرق گذاشت كه لعن و تكذيب و ابعاد نار ناظر به عقيدت باطل اوست كه مبدء عالم اعنى خداى تعالى را انكار دارد و كواكب را بذاتها مؤثر داند نه به علم هيئت و نجوم : فما لهؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا ( النساء 79 ) درس پانزدهم دروس معرفة الوقت و القبلة در دو مطلب ياد شده اين تبصره به تفصيل بحث كرده است رجوع بفرمائيد . ( ط 1 ص 65 90 ) اكنون سزاوار است كه به معنى ارض قرآنى و تميز آن با كره ارض كه در كتب هيئت بحث مى شود به عنوان مزيد بصيرت در حول دحوالارض به ميان آوريم و شايسته است كه بدوا به معنى اقليم و تعريف آن آشنا شويم كه هم در اين بحث و هم در مباحث بعدى معرفت بدان موجب تسهيل عبارت و تسريع درايت است و سپس در بيان ارض قرآنى و تميز آن با كره ارض هيوى به نقل كلام كامل استاد علامه شعرانى رضوان الله تعالى عليه از نثر طوبى تبرك مى جوييم . در درس 29 گفته ايم كه در علم هيئت از هشت اقليم بحث مى شود : هفت زمينى و يك آسمانى . آسمان را در همان درس دانسته ايم اكنون در هفت اقليم زيمين گوييم : بدان كه جمهور اهل صناعت معظم معموره را در عرض به هفت قسم كرده اند هر قسمى در طول از مغرب تا مشرق و در عرض چندان كه در غايت درازى روز نيم ساعت تفاوت كند . و در خط استواء درازى روز از دوازده ساعت زيادت نبود چه آنجا هميشه روز و شب متساوى بود هر يكى دوازده ساعت . و از خط استواء تا