دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و قمر را نير اصغر خوانند عطارد و زهره را كه زير شمس اند سفليين نامند و مريخ و مشترى و زحل را كه بر زبر اويند علويه دانند و مريخ را به تنهايى احمر گويند كه سخت سرخ نمايد . و زحل را به تنهائى طارق دانند يعنى زحل طارق ناميده ميشود . علويه و سفليين را باهم خمسه متحيره گويند و با نيرين سبعه سياره و كواكب ماعداى سبعه سياره را ثوابت گويند . در علم احكام نجوم زهره و مشترى را باهم سعدين گويند زهره را سعد اصغر و مشترى را سعد اكبر . و مريخ و زحل را باهم نحسين گويند مريخ را نخس اصغر و زحل را نحس اكبر . دو نفر باهم معانقه مى كردند مرحوم استاد شعرانى بمطايبت فرمود : قران نحسين . و بحث قران نيز در پيش است . قمر را در علم احكام بريد گويند كه سريع السير است لذا در مدلولات كواكب از طبقات مردم آن را كوكب رسولان و پيكان و صاحب خبران و مسافران و سياحان و نظائر آنها مى دانند . و شمس را به تنهايى سلطان كواكب شناسند و بقول متاله سبزوارى در غرر الفرائد ( ص 193 ط 1 ناصرى ) :

فانه الطلسم للسهر بر سلطان كل كوكب منير لذا شمس را كوكب پادشاهان و بزرگان و خداوندان امر و نهى دانند چنانكه مريخ را كه بهرام است كوكب امراء و اهل سلاح و خداوندان لشكر و سپه سالاران و مشترى را كه برجيس است كه كوكب قضات و علماء و اصحاب مناصب و ارباب نواميس . در مفتتح بسيارى از مؤلفات پيشين مى خوانى كه فلانى قدر قدرت قضا شوكت فلك بسطت بهرام آهنگ برجيس فرهنگ و نظائر آنها . و چنانكه زحل كه كيوان است كوكب مشايخ و دهقانان و گوشه نشينان و آنها كه كارهاى سخت كنند . و عطارد كه كاتب و دبير فلك است كوكب دبيران و خواجگان و بزرگان و اهل ديوان و اكابر و حكيمان و شاعران و منجمان . و چنانكه زهره كه ناهيد است كه كوكب زنان و خادمان و ارباب طرب و اهل عشربت است حكيم نظامى در معراج رسول ( ص ) گويد :

عطارد لوح خود آورد پيشش كه اينم هست كن نعلين خويشش راقم را غزلى است كه بساحت اقدس خاتم صلى الله عليه و آله و سلم عرض ادب كرده است و مطلع آن اين است :

/ 526