و اگر به قدر ميل كلى باشد خواه شمالى و خواه جنوبى در دوره اى يكبار به سمت رأس رسد و چون شمس به سمت رأس رسد ارتفاع آن ربع دور يعنى نود درجه خواهد بود و در آن وقت ظل اول به غايت طول رسيده باشد و ظل دوم منعدم گردد . و اگر عرض بلد بيشتر از ميل كلى بود و يا بقدر آن و يا كمتر از آن بود ولى نير به سمت رأس نرسيده باشد در هر سه صورت ظل اول به غايت طول نرسد و ظل دوم منعدم نگردد و آن مقدار از ظل دوم كه بماند آن را فى ء زوال گويند چه فى ء در لغت به معنى رجوع است و در وقت زوال ظل از جانبى بجانب ديگر رجوع مى كند . سزاوار است كه براى آگاهى بيشتر به درس نهم دروس معرفة الوقت و القبله رجوع بفرماييد ( ص 39 - 42 ط 1 قم ) .
تبصره
غايت طول ظل در كتب فن به نامتناهى تعبير شده است . مراد از غير متناهى كثرت امتداد ظل است زيرا كه هيچ مقياسى اعظم از قطر ارض نتواند بود و حال اين كه خود او متناهى و ظل او متناهى است پس بطريق أولى اظلال مقياسهاى بر سطح ارض متناهى خواهند بود . و نيز در بيان مراد ياد شده گفته آمد كه به براهين تناهى ابعاد محال است كه جسم و جسمانيات غير متناهى باشند . و ديگر اين كه زمين كروى است و سايه كره مخروطى است و در تعيين مقادير ابعاد اجرام مبرهن است كه ظل مخروطى كره ارض تا به فلك زهره منتهى مى شود پس چگونه سايه شاخص نامتناهى خواهد بود ؟
تبصره
خواجه طوسى در تجريد الاعتقاد فرموده است : و الظلمة عدم ملكة . ( ص 220 كشف المراد بتصحيح و تعليقات راقم ) . و ما در تعليقه بر آن آورده ايم كه حضرت سيد الساجدين و زين العابدين امام على بن الحسين - صلوات الله عليهما - چنانكه در صحيفه ثانى سجادى كه عالم جليل و محدث نبيل شيخ حر عاملى گرد آورده است