دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باشد . و از پنجاه سال تا شصت سال هر ماهى در خود نقصانى بيند كه در ماه پيش نديده باشد . و چون به شصت سال رسيد تا به هفتاد سال هر هفته در خود نقصانى بيند كه آن هفته ديگر نديده باشد . و از هفتاد سال تا به هشتاد سال هر روزى در خود نقصانى بيند كه روز ديگر نديده باشد . و اگر از هشتاد بگذرد هر ساعت در خود دردى و رنجى بيند كه در ساعت گذشته نديده باشد]). . . و اين كمترين هر هفته در خود نقصانى بيند كه در هفته پيش نديده است . علاوه اين كه هر روز دو درس و بحث و همواره تأليف و تصنيف در دست است . مزيدا اين كه تقدير بر اين شد كه برخلاف رسم معهود و سنت مأنوس دروس هيأت در پنجشنبه ها و جمعه ها تدريس شود با اين كه روزهاى تعطيلى و آسايش ايام هفته اند و ارواح مؤمنين و مؤمنات در اين دو روز آزادند و نيز تهاجم كارهاى غير درسى در اين دو روز است . و ماهم آسايش را از شما گرفته ايم و هم شما را از كارهاى ديگر باز داشته ايم و اين خود گناهى نابخشودنى است هرچند كه ما هم با شما انبازيم . و لكن عشق به دانش است كه همه سختيها و دشواريها را آسان كرده است و معنى را بر ماده غلبه داده است و آن را حاكم و اين را محكوم كرده است و همواره زبان حالش اين است كه :

منم آن تشنه دانش كه گردانش شود آتش مرا اندر دل آتش همى باشد نشيمنها به بهانه پذيرفتن پوزش از تعطيلى يكسال عرض مى شود كه امروز پنجشنبه نهم مهر ماه هزار و سيصد و هفتاد و يك هجرى شمسى است كه بحمد الله سبحانه توفيق رفيق شده است و باز دروس رياضى آغاز شده است . يكسال پيش از اين روز سه شنبه 26 شهريور 1370 بعد از درس صبح سخت حالم دگرگون شد به نحوى كه مقدمات كفن و دفنم را فراهم كرده بودم و اين غزل را از رويداد آن حال گفته ام :

مژده اى دل كه شب هجر به پايان آمد پيك روح القدس از جانب جانان آمد زان دلا را كه در اين باغ وجودت آراست جنت ذات طلب كردى و خواهان آمد جز خداوند نبوده است در انديشه تو كه خداوند جزاى تو با حسان آمد سنگ زيرين وحى بوده اى از گردش چرخ عرصه گردش تو روضه رضوان آمد هرچه بد محنت ايام زبد بود و برفت هرچه باقى است همه منحت يزدان آمد آنچه در مزرع دل تخم وفا كاشته اى همه نور و همه حور و همه غلمان آمد آفرين بر قلم صنع كه لوح و قلمى همه برهان همه عرفان همه قرآن آمد چشمه آب حياتست دهانى كه از او

/ 526