دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
به ميان آمد شايسته است كه برخى از مسائل در اين محورى و شعاع استوائى اين امور گفته آيد . در درس شانزدهم([ دروس معرفة الوقت والقبله])در تبطيط و تطامن دو طرف قطبى ارض و تقبب استوائى آن كه در نتيجه زمين شلجمى شكل است و نسبت شعاع محورى و شعاع استوائى آن بحث شده است . فاضل كرينليوس فانديك در اول([ المرآة الوضية في الكرة الارضية])گويد : ([ أما الارض تجسم مستدير على شكل كرة عظيمة و هى مسطحة قليلا " من ناحيتى قطبيها أى قطرها من المشرق الى المغرب اطول من قطرها من الشمال الى الجنوب بنحو ستة و عشرين ميلا " . فقطرها الاستوائى 604 7925 من الميل و القطبى 110 7899 من الميل و معدلهما 352 7912 و الفرق بينهما 494 26 أى 298 1 و أما كيفية الوصول ألى ذلك فمن متعلقات علم الهيأة]). و نيز در اول همان كتاب گويد : ([ أما استدارة الارض فقد اتفقت عليها الفلاسفة من عهد فيثاغورس قبل المسيح بخمس مائة سنة الى آن . و أما تسطيحها من ناحيتى قطبيها فقد أوضحه الفيلسوف اسحاق نيوتون في أوائل القرن الثامن عشر]). سخن فانديك بطور خلاصه اين كه : زمين بر شكل كروى است كه از دو جانب قطب اندكى فرو رفتگى دارد . طول قطر استوائى آن در سطح استواء - كه از آن تعبير به قطر آن از مشرق تا مغرب كرده است - در حدود 26 ميل بيش از طول قطر قطبى آنست كه طول آن از قطب شمال تا قطب جنوب آنست .كروى بودن زمين از قديم الدهر اتفاقى همه دانشمندان بوده است اما فرو رفتگى دو جانب قطبى آن را اسحاق نيوتن در اوائل قرن هجدهم ميلادى بدست آورده است . در درس 46 به كروى بودن زمين و تطامن دو جانب قطب آن اشارتى شده است . و در تذهيب همان درس آمده است كه در زمان اردشير بابكان شكل زمين را بيضى و مقدار طول و عرض آن را 1069 ميل مى دانستند . آن كه فانديك گفته است([ : و أما كيفية الوصول الى ذلك فمن متعلقات علم الهيئة])در كيفيت وصول به مقدار يك درجه فلكى ارض و طول و عرض مساحت آن همانست كه از بنى موسى شاكر نقل كرده ايم و به نحو مشابه آن نيز مقدار ياد شده بدست آيد كه از جامع بهادرى ذكر آن در پيش است . اما در كيفيت وصول به كروى بودن آن أدله بسيارى اقامه كرده اند كه برخى از آنها را با مسائلى مبتنى بر كروى بودن ارض از درس 46 تا 50 حكايت كرده ايم . ارسطو از ظل ارض بر صفحه قمر منخسف به كروى بودن زمين انتقال يافت زيرا كه شكل ظل بر چهره ماه منور مدور است و فقط ظل كره مدور است پس ارض جسم كروى است . و اين انتقالى شگفت است . ابوريحان بيرونى در([ افراد المقال في أمر الظلال])پس از نقل دليل مذكور گويد : ([ وجودنا ذلك الظل في كسوفات القمر مستدير الحرف مع اختلاف وضع ذلك الفصل المشترك من طول الارض و عرضها يوجب الاستدارة